-
"هرچه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست/ من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری"
دوشنبه 4 شهریور 1398 16:27
النسیانُ هُوَ ان لا تَستَیقِظَ شوقاً فی مُنتَصفِ اللیلِ ان لا تَنتَظِرَ اتصالاً او رسالةً ان لا تَتَذَکِّرَ طِوالَ الیومِ مَن تُحاوِلُ نِسیانَه انتَ ان لا تجزعَ کلَّ دقیقةٍ علی فِقدانِهِ ********************************************* فراموشی یعنی نیمه شب از دلتنگی بیدار نشوی اینکه در انتظار تماس یا نامه ای نباشی یعنی...
-
"به جناب عشق گفتم تو بیا دوای ما باش / که به پاسخم بگفتا تو بمان و مبتلا باش"
یکشنبه 3 شهریور 1398 18:22
هذا هُوَ الحُبُّ : إنّی أُحِبُّکِ حین أموتُ وَ حین أُحِبُّکِ أشعُرُ أنّی أموتُ ******************************** عشق همین است : وقتی می میرم همچنان دوستت دارم و وقتی دوستت دارم حس می کنم در حال مرگم " محمود درویش ترجمه ی خودم " * عنوان پست از مولانا * با تو آن روز که شطرنج محبت چیدم/ ماتی خود ز تو در بازی اول...
-
"عاشق آن نیست که هر لحظه زند لافِ محبّت/ مرد آن است که لب بندد و بازو بگشاید"
چهارشنبه 30 مرداد 1398 16:27
فی بلادنا ستّونَ قاعدة للحُبِّ قاعدة للحبِّ الاولی: "کُن صادقاً مَعَ مَن تُحِبُّ" التسعة و خمسون: "تَعَلَّم کیفَ تَنساهُ اذا خذل حُبّک" وَ سَیخذل... ************************** در سرزمین ما شصت قانون برای عشق وجود دارد قانون اول عشق: " با کسی که دوستش داری صادق باش" پنجاه و نه قانون دیگر:...
-
"گاه دلسوز است و گاهی سخت می سوزاندم/ عشق گاهی مادر است و گاه هم نامادری"
سهشنبه 29 مرداد 1398 20:28
الحبُّ هُوَ إثنانِ یَضحَکانِ للأشیاءِ نَفسِها، یَحزَنان فِی اللحظةِ نفسِها، یَشتَعلِانِ وَ یَنطَفِئانِ معاً بِعودِ کبریتٍ واحدٍ، دون تنسیقٍ أو اّتفاقٍ . *************************** عشق؛ یعنی دو نفر باهم به یک چیز بخندند، در یک لحظه غمگین شوند، با یک چوب کبریت با هم روشن و خاموش شوند، بدون اینکه هماهنگی یا توافقی وجود...
-
"حالم بد است جای خودت را به من بگو/ تنها علاج زندگی ام شانه های توست"
سهشنبه 22 مرداد 1398 12:49
دَعنا نَتبادَل الادوارَ انتَ تَنتَظِر وَ انا لااعود *********************************** بگذار نقش هایمان را عوض کنیم تو منتظر می مانی و من بر نمی گردم "محمود درویش ترجمه ی خودم" * عنوان پست از محمد قاسملوی * دردم همه در مصرع بعد است/ من ماندم و او رفت و نیامد/ "ادیب امینی" * چون درد تو داریم، دوا...
-
* "هر کسی از یار چیزی خواست هنگام وصال/ من به محض دیدن او خاطرش را خواستم "
یکشنبه 20 مرداد 1398 17:59
الحبُّ هو ان تَختارَ مَن یُدَمِّرُکَ *************** عشق یعنی انتخاب کنی که چه کسی ویرانت کند "دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم" * عنوان پست از محمد سهرابی * روز اول که دیدمش گفتم/ آنکه روزم سیه کند این است/ " فخرالدین عراقی" * اتفاقا که تو را دید دو چشمم دل گفت/ خاک بر سر شده ای این خود زندانبان...
-
"تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی/ به اشغالت درآوردی دل من ، این فلسطین را"
چهارشنبه 16 مرداد 1398 21:07
لو أنّ ابلیسَ یوماً رآکِ لَقَبَّلَ عینَیکِ ثُمَّ إهتدی ********************************* اگر ابلیس روزی تو را می دید بی شک بر چشمانت بوسه ای می زد و هدایت می شد "فاروق جویده ترجمه ی خودم" * عنوان پست از کاظم بهمنی: تماشایش رقم می زد خروج از دامن دیـن را/ بنا کرده است در شم ش فلک قصر شیاطین را/ اگر دور تو می...
-
"اولش خون خوردن است و آخرش جان باختن/ نیست کاری در جهان از عاشقی دشوارتر"
جمعه 11 مرداد 1398 23:54
الحبُّ لیس روایةً شرقیةً بِخِتامِها یَتزَوَّجُ الابطالُ لکنّه الإبحار دونَ سفینةٍ و شعورنا أنّ الوصولَ محالٌ ********************************* عشق حکایتی شرقی نیست که در پایانش قهرمان ها ازدواج می کنند بلکه عشق بی کشتی به دریا زدن است آن هم وقتی که احساس می کنیم رسیدن محال است " نزار قبانی ترجمه ی خودم " *...
-
"شبیه آخرین سیگار قبل از ترک، دلچسبی / تو را می خواهمت اما گذشتن از تو الزامی ست"
سهشنبه 1 مرداد 1398 17:56
کُنتُ اُدَخِّنُ مِئَةَ سیجارةٍ فی الیومِ وَ تَوَقَّفتُ عَنِ الاِنتِحارِ بِبُطولَةٍ وَ الآنَ اُحاوِلُ التَّوَقُّفَ عَن تَدخینِ إمرأةٍ واحدةٍ فَلا أستَطیعُ... ********************* صد نخ سیگار در روز می کشیدم و قهرمانانه جلوی این خودکشی را گرفتم و حالا تلاش می کنم تنها یک زن را ترک کنم و نمی توانم... "نزار قبانی...
-
"شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله ست/ تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم"
شنبه 29 تیر 1398 16:48
لیس سهلاً فی زمانِ الحربِ أن یسترجعَ الانسانُ وجهَ إمرأةٍ یَعشقُها فالحربُ ضدُّ الذاکرةِ ******************************** کار ساده ای نیست که انسان در زمان جنگ چهره ی زنی را که عاشقش بوده به خاطر بیاورد چرا که جنگ دشمن حافظه است "نزار قبانی ترجمه ی خودم" * عنوان پست از مهدی اخوان ثالث * در جنگ جهانی دوم...
-
"امشب اندوه تو بیش از همه شب شد یارم/ وای از این حال پریشان که من امشب دارم"
چهارشنبه 19 تیر 1398 21:25
قالُوا أَ تَنْسَى الَّذی تَهْوى؟ فَقُلْتُ لَهُمْ یا قَوْمِ مَنْ هُوَ رُوحِی کَیْفَ أَنْسَاهُ؟ ... ******************* گفتند: آیا معشوقت را فراموش می کنی ا؟ گفتم: ای مردم! چگونه فراموش کنم کسی را که جان من است؟ "احمد الرفاعی ترجمه ی خودم" * عنوان پست از مهدی اخوان ثالث * سرفه می کردم نه از دود و دم و حساسیت/...
-
"من شوق قدم های رسیدن به تو هستم/ یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستم"
چهارشنبه 12 تیر 1398 21:01
أعرفُ بینَ رجالِ العالمِ رَجُلاً یشطر تاریخی نصفَین .. أعرفُ رجلاً یستعمرنی .. و یُحَرّرنی .. و یلملمنی .. و یبعثرنی .. و یخبئنی بین یدیه القادرتین .. أعرف بین رجال العالم، رجلاً یشبه آلهة الاغریق یلمع فی عینیه البرقُ و تهطل من فَمِهِ الأمطارُ أعرفُ رجلاً .. حین یغنی فی أعماق الغابة تتبعه الأشجارُ .. أعرفُ رجلاً...
-
"چیست در فلسفه ی عشق که دور از درک است؟/یک نظر دیدن و یک عمر به فکرش بودن"
دوشنبه 10 تیر 1398 17:47
الفرقُ بینَ الحُبِّ الفاشِلِ وَ الحُبِّ النّاجِحِ أنَّ الاَوّّلَ یُؤلِمُکَ شَهراً فی حین أنَّ الثّانی یُؤلِمُکَ مَدَی الحَیاةِ... ************************** فرق بین عشق ناموفق و عشق موفق در این است که اولی برای یک ماه اندوهگینت می کند در حالی که دومی برای تمام طول زندگی ات... "انیس منصور ترجمه ی خودم" *...
-
" با نام کوچکم که صدا می زنی مرا/ گم می کنم مسیر رسیدن به خانه را"
چهارشنبه 5 تیر 1398 16:30
کَلُّ شَیءٍ یَبدَأُ بِالسّین جَمیلٌ سفر... سیاحة وَ فَتاةٌ یَبدَأُ اِسمُها بِحَرفِ السّین. ******************************* هر چیزی که با سین شروع شود زیباست سفر... سیاحت و دختری که اسمش با حرف سین شروع می شود "دیوار نوشته ی عربی ترجمه ی خودم" منو میگه ها :-) * عنوان پست از سعید شیروانی * درخت را به نام برگ/...
-
" ز من مپرس که چونی ؟ دلی نشسته به خونی / ز اشک پرس که افشا نموده راز درونی "
چهارشنبه 29 خرداد 1398 22:12
خَبّئینی بِداخِلکِ دعی مَن یَنظُر لِعیناکِ یَرانی فَیَبتَعِد ***************** مرا درونت پنهان کن بگذار کسی که به چشمانت نگاه می کند مرا ببیند و دور شود " دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم " * عنوان پست از عارف قزوینی * این دیوار نوشته ی بالا مرا به یاد شعر نزار قبانی انداخت : من چیزی از عشق مان به کسی...
-
"اینجا به هر که دل بدهی دور می شود / یوسف همیشه فکر زلیخای دیگری ست!"
سهشنبه 21 خرداد 1398 20:36
عِندَما یُحِبُّ الرَّجُلُ المَرأَةَ بِصُمتٍ .. یَخسرُ کُلَّ شیءٍ حَتّى هِیَ ... وَ عِندَما تُحِبُّ المَرأَةُ الرَّجُلَ بِصَوتٍ .. تَخسرُ کُلَّ شَیءٍ حَتّى هُوَ ! فَفِی الحُبِّ الصُمتُ جریمةُ الرَّجُلِ وَ الصَّوتُ جریمةُ المَرأَةِ ... ********************************* وقتی که مرد به زبان نمیآورد زن را دوست دارد همه...
-
"چنگ بر پیراهن یوسف بزن دیوانه وار / ای زلیخا عشق اگر رسوا نسازد عشق نیست"
دوشنبه 20 خرداد 1398 21:53
کُنتُ اَدری قبلَ أن اولدَ انّی سَأُحِبُّکَ بَعدَ أن جِئتُ الی العالمِ... مازلتُ أُحِبُّکَ إنّ مِن اعظم ِآعمالی التی حَقَّقتُها کَإِمرأةٍ أنّی اُحِبُّکَ... *************************** پیش از آنکه زاده شوم میدانستم که دوستت خواهم داشت و بعد از اینکه به این جهان پا گذاشتم هنوز دوستت داشتم... دوستت دارم و این یکی از...
-
"آرزوی دیدنت تنها نه اهل ذوق را / شیخ مسجد را همین رویا به بام آورده است"
چهارشنبه 15 خرداد 1398 21:40
اکره العیدَ الذی لا یأتینی بک و الفرحةَ التی یَنقصُها وجودُک و الاحتفالاتِ التی تَفتَقِدُ وجهَک أحتاجُ صوتَک لِیَبدأ عیدی *************************** بیزارم از آن عیدی که تو را پیش من نمی آورد و از شادمانی که تو را کم دارد و از جشن هایی که چهره ی تو را از دست می دهند من نیازمند صدای توام تا عیدم شروع شود "نبال...
-
" قل هو الله احد غیر از خدا نیست ولی / می پذیرم تو اگر لاف انا الحق بزنی "
دوشنبه 13 خرداد 1398 20:53
بدان که نماز زیاد خواندن کار پیرزنان است/ و روزه فزون داشتن صرفه نان است/ و حج نمودن تماشای جهان است/ اما نان دادن کار مردان است./"خواجه عبدالله انصاری" پروردگار! روزی اهل روزگار در این روز و هر روزگار از جانب تو و به دست روزی رسان و روزی دهنده ی تو بوده است. من ، آدمی، روزی از تو می گیرم و شکر کرده و ناکرده...
-
"رمضان است و تو هستی چه کنم با این درد؟ / ماه من یک طرف و ماه خدا یک طرف است/"
پنجشنبه 2 خرداد 1398 21:08
و گفت: اگر دوزخ مرا بخشند، هرگز هیچ عاشقی را نسوزم، بهر آنکه عشق، خود، او را صد بار سوخته است!/ " تذکرةالاولیا، عطار نیشابوری" * عنوان پست از یاسر قنبرلو * با انار سرخ لب هایش فریبم داد و من/ روزه خواری هم اگر کردم گناهم پای عشق/ "آرش مهدی پور" * روزِ ماه رمضان زلف میفشان که فقیه/ بخورد روزه ی...
-
"عشق چرخی است که بر محور تن می چرخد / مثل یاد تو که دور سر من می چرخد"
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 20:57
در زمان مجنون خوبان بودند از لیلی خوبتر، اما محبوب ِ مجنون نبودند. مجنون را می گفتند که از لیلی خوبترانند؛ بر تو بیاریم. او می گفت که آخر من لیلی را به صورت دوست نمی دارم و لیلی صورت نیست. لیلی به دست من همچون جامی است. من از آن جام شراب می نوشم. پس من عاشق شرابم که از او می نوشم و شما را نظر بر قدح است، از شراب آگاه...
-
"جویند همه هلال و من ابرویت/ گیرند همه روزه و من گیسویت/ از جمله ی این دوازده ماه تمام/ یک ماه مبارک است و آن هم رویت"
شنبه 21 اردیبهشت 1398 18:29
عاشق آنم که به ماه خیره شوم آن هنگام که هنوز هلال است زیرا من عاشق هر چیزی هستم که آینده دارد "نزار قبانی" * عنوان پست از واعظ خوانساری * زمین شناس حقیری تو را رصد می کرد/ به تو ستاره خوبم نگاه بد می کرد/ کنارت ای گل زیبا، شکسته شد کمرم/ کسی که محو تو می شد مرا لگد می کرد/ تو ماه بودی و بوسیدنت نمی دانی/چه...
-
"مگر تولد توست امروز که اطلسی ها گل داده اند؟"
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1398 00:01
مازلت تسألنی عن عید میلادی سجل لدیک اذن... ما انت تجهله تاریخ حبک لی... تاریخ میلادی ***************************** همیشه از من درباره ی روز تولدم می پرسی پس یادداشت کن آنچه را که نمی دانی روزی که عاشقت شدم روز تولد من است " نزر قبانی ترجمه ی خودم" * عنوان پست از رضا کاظمی * دلرُبا ماه من/ اردی بهشت من / اردی...
-
"به هر که خواست مرا سرزنش کند گفتم : / که عشق، عزیزترین اشتباه عمرم بود"
یکشنبه 18 فروردین 1398 15:22
أشهد بالعصافیر تطیر من عینیک، إلى قلبی .. أشهد أننی أحببتک مرة .. و ما زلت ... ********************* گواهی می دهم به گنجشکانی که از چشم های تو تا قلب من پرواز می کنند گواهی می دهم که من یک بار عاشقت شدم و هنوز هم ... " غادة السمان ترجمه ی خودم " * عنوان پست از محمدمهدی درویش زاده * مسپار دل به هر کس که رُخ ِ...
-
"هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی/ ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی"
سهشنبه 13 فروردین 1398 17:33
آسانتر نگاهم کن من تا عشق، بیشتر نخوانده ام "نزار قبانی" * عنوان پست از سعدی * سیزده را همه عالم به در امروز از شهر/ من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم/"شهریار * سبزه ها را گره زدم به غمت/ غم از صبر، بیشتر شده ام/ سال تحویل زندگیت به هیچ/ سیزده های در به در شده ام/ سفره ای از سکوت می چینم/ خسته از...
-
"عاشقی شیوه ی چشمان کسی چون من نیست/ یارم آنقدر عزیز است که عشقم هیچ است"
جمعه 9 فروردین 1398 09:04
گفت از جای ها کجا بهتر؟ گفت جایگاه آن بهتر که آدمی را آنجا مونسی باشد "فیه ما فیه / حضرت مولانا" * به فرزندانتان بیاموزید زن / دوست است/ وطن است/ زندگی ست .../ "نزار قبانی دوست داشتنی من" * زن شعر است! فروغ است! پروین است! ناز کردنش! راه رفتنش ، خندیدنش حتی اشکی که به دروغ می ریزد بی ادعا شعر...
-
"موش و خرگوش و خروس و خوک و مار و اژدها / کاش سالی هم برای آدمیت داشتیم"
یکشنبه 4 فروردین 1398 10:27
منتظر آسانسور ایستاده بودیم، سلام و احوالپرسی که کردم انگار حواسش پرت شد و گوشی از دستش افتاد. تازه متوجه شدم دوتا گوشی دارد. آنکه بزرگتر بود و جدیدتر به نظر می آمد سفت و محکم بین انگشتانش خودنمایی می کرد، آن یکی که کوچکتر بود و قدیمی تر روی زمین افتاده بود و بند بندش از هم جدا شده بود، باتری اش یک طرف در و پیکرش یک...
-
"من چگونه بروم در ورق سال جدید؟/ که همه بودن تو مانده به تقویم قدیم"
چهارشنبه 29 اسفند 1397 23:17
إنّنی أُحِبُّکِ وَ لَن أَترککِ وَحدَکِ على ورقةِ ۳۱ دیسمبر أبداً سَأَحمِلُکِ عَلى ذِراعی وَ أَتَنَقَّلُ بِکِ بَینَ الفُصولِ الأربعةِ ********************************* تو را دوست دارم و هرگز رهایت نمی کنم در برگه ی تقویم آخرین روز سال در آغوش می گیرمت و در چهار فصل سال می چرخانمت "نزار قبانی" * عنوان پست از...
-
"مرا هر گه بهار آید به خاطر، یادِ یار آید/ به خاطر یادِ یار آید مرا هر گه بهار آید"
سهشنبه 28 اسفند 1397 18:39
بعضُ النساء وُجوهُهُنَّ جمیلةٌ وَ تَصیرُ اجملَ عِندَما تَبکینَ ******************* بعضی زن ها صورت هاشان زیباست و با گریه زیباتر هم می شود "نزار قبانی" * عنوان پست از شهریار * آخرین لحظه ی این سال کجایی بی ما؟/ یار باید همه جا پیش عزیزش باشد/ " مهدی کمانگر" * حتی تو را ز حافظه ی گل گرفته اند/ ای...
-
" نوشتی سال خوبی را برایت آرزو دارم/ چه می دانی از این بغضی که بی تو در گلو دارم"
یکشنبه 26 اسفند 1397 19:58
اُریدکَ دائماً بِقُربی إن وَقَعَ حُزنُ الارضِ علی کَتِفی أمیلُ إلیک... ************************************* می خواهم همیشه کنارم باشی تا اگر اندوه زمین روی شانه هایم افتاد به سمت تو کج شوم... "زهرا الحجاج" * عنوان پست از امیر اکبرزاده * دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور/ شاید این عید به دیدار خودم هم...