"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"چیست در فلسفه ی عشق که دور از درک است؟/یک نظر دیدن و یک عمر به فکرش بودن"


الفرقُ بینَ الحُبِّ الفاشِلِ وَ الحُبِّ النّاجِحِ

أنَّ الاَوّّلَ یُؤلِمُکَ شَهراً

فی حین أنَّ الثّانی یُؤلِمُکَ مَدَی الحَیاةِ...

**************************

فرق بین عشق ناموفق و عشق موفق

در این است که اولی برای یک ماه اندوهگینت می کند

در حالی که دومی برای تمام طول زندگی ات...

"انیس منصور ترجمه ی خودم"



  * عنوان پست از امیر اکبرزاده

* تشنه ی عرض گهر چون تنگ چشمان نیستم/ گریه ی بی اشک باشد انتخاب چشم من/ "صائب"

* حیف لب تو که باده باده/ مانده ست بدون استفاده/ من طاقت مِن و مِن ندارم/ بی فایده می کنی افاده/ عمری به هوای بوسه چرخید/ قربان زبان بی اراده/هر عضوِ تو خانه ی جنونی ست/ من عاشقِ جمع خانواده/ هرجا که گذشته ای قطاری/ ویلان شده در پی ات پیاده/ هر جا سخن تو هست هستی/ ای حیله گر حلال زاده/ با اینکه خودت خبر نداری/ عشقت خبری ست فوق العاده/ "غلامرضا طریقی"

* کاش غیر از  من و تو هیچکس با خبر از ما نشود/ نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز، نوبت بازی دنیا نشود/ "افشین یداللهی"

* پیراهنی از تارِ وفا دوخته بودم/ چون تابِ جفای تو نیاورد کفن شد/ "طالب آملی"

* چند موی بلند/ روی بالشم جا مانده است/ درست مثل چند ترکش/ در بدن یک سرباز/ "محمدصادق یارحمیدی"

* جمالت کرد جانا هست ما را/ جلالت کرد ماها پست ما را/ دل آراما  نگارا چون تو هستی/ همه چیزی که باید هست ما را/ شراب عشق روی خرّمت کرد/ بسان نرگس تو مست ما را/ اگر روزی کف پایت ببوسم/ بود بر هر دو عالم دست ما را/ تمنای لبت شوریده دارد/ چو مشکین زلف تو پیوست ما را/ چو صیاد خرد لعل تو باشد/  سر زلف تو شاید شست ما را/ زمانه بند شستت کی گشاید/ چو زلفین تو محکم بست ما را/ "سنایی"

* ما آنچه خوانده ایم فراموش کرده ایم/ إلّا حدیث دوست که تکرار می کنیم/ "منصور ثانی"

* لیزا: تو هیچ وقت مأیوس نمی شی؟ ژیل: چرا. لیزا: اون وقت چیکار می کنی؟ ژیل: به تو نگاه می کنم و از خودم سؤال می کنم که علی ر غم تردیدها، سوء ظن ها ، خستگی ها، آیا دلم می خواد این زن رو از دست بدم؟؟ و جوابشو پیدا می کنم. با این جواب امید و شجاعتم برمی گرده./ "اریک امانوئل اشمیت"

* فرق من و زندانبانم را می دانی؟ زمانی که پنجره ی کوچک سلولم را باز می کند او تاریکی و غم را می بیند و من روشنایی و امید را. دید شما بسیار مهم است زیبا بنگرید/" نلسون ماندلا"

* زن اگر با اشک، قلبش را تسلی می دهد/ کودتا در قلب مرد از شانه خواهد شد شروع/ " علی مظفر"

* ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد؟/ به جفا سازد و صد جور برای تو کشد/ "وحشی بافقی"

* صبر در راه تو حلواهای ما را غوره کرد/ دلخوشی ها را هراس رفتنت دلشوره کرد/ "کاظم بهمنی"

* عشق چون کهنه شود محو نگردد به فراق/ نخل از جا نرود ریشه چو در گِل برود/ "محتشم کاشانی"

* شما که او را ندیده اید/ چشم هایش/ چشم هایش/ چشم هایش/ باور کنید من هم سیر ندیدمش/ چشم هایش نگذاشتند/ "محمد جنت امانی"

* گفتم خدایا دشمنانم را بگیر از من/ اینگونه شد دیگر ندیدم دوستانم را/ "محسن کاویانی"

* بهشتی می شوم وقتی شوم نقاش گیسویت/ خدا هم دوست می دارد همیشه باهنر ها را/ "رسول مختاری پور"

* عشق در حوصله پیداست نه در های و هوی/ "رسول ادهمی"

* نمی آید به چشمم هیچ کس غیر از تو این یعنی/ به لطف عشق تمرین می کنم یکتاپرستی را/ "فاضل نظری"

* ما خود شکسته ایم در این آزمون تلخ/ دیگر بگو خدا نکند امتحانمان/ "امید مهدی نژاد"

* برای من که پُرم از فراق قصه مگو/ اگر کتاب تو باشی، کتابخانه منم/ "سید تقی سیدی"

* وقتی در مورد دیگران قضاوت می کنید عمداً دارید به آنها صدمه می رسانید. احترام به تفاوت ها فراتر از کنار آمدن با دیگران است/ " از کتاب همسر خاموش/ ای اس ای هریسون"

* عکست را لای کتاب/ عطرت را بین نخ های شالگردن/ یادت را.../ کجای این خانه... پنهان کنم؟/ "فاطمه مهدی زاده"

* نیمی از جان مرا بردی، محبت داشتی/ نیم باقیمانده هم هر وقت فرصت داشتی/ خانه ای از جنس دلتنگی بنا کردم ولی/ چون پرستوها به ترک خانه عادت داشتی/ "سجاد سامانی"

* موسیقی/ از آن مواردی ست که بعد از رفتن آدم ها/ جا می ماند/ و نه در جسم/ که در روح خالکوبی می شود./ به گونه ای که گاهی/ آدم جرأت گوش دادن به بعضی آهنگ ها را ندارد/ حذفشان هم نمی کند/ و مدام با خودش می گوید/ بالاخره یک روز قلبم را می گذارم داخل لیوانی پُر از یخ/ و این آهنگ را گوش می دهم/ "علی سلطانی"

* دو چیز تفاوت فاحشی را بین انسان و حیوان به وجود می آورد: قدرت بیان و دروغگویی/ "آناتول فرانس"

* سمیه: داداش ابد و یک روز یعنی چی؟ مرتضی: یعنی کل عمرتو تو زندونی. حبس ابد که بهت بخوره ممکنه عفو بخوره بهت بعد ده، پونزده سال آزاد بشی ولی ابد و یک روز که بهت بخوره امکان نداره آزاد بشی. یه روز بعد مرگت آزادت می کنن./ "فیلم ابد و یک روز"

* ما دارو را برای آفریقا ارسال کردیم و این یک کار انسانی و شرافتمندانه است اما داروها یک مشکل دارد، روی آنها نوشته شده بعد از غذا/" چارلز بوکوفسکی"

* این چند دیوار نوشته را هم بخوانید با ترجمه ی خودم

 * جنسُ حوّا مثلُ خط الدکتور غیرُ الله ما یفهم علیهنَّ/ جنس حوّا به خط دکتر می ماند به جز خدا کسی نمی فهمدشان.  :-)

* عِش حَیاتَک کَما تُحِبُّ سَیَبحَثُ یَوماٌ عَن کُلِّ الّذینَ عِشتَ لِأجلهم لَن تَجِدَهم/ آنگونه که دوست داری زندگی کن یک روز  به دنبال همه ی کسانی  که به خاطرشان زندگی کردی  می گردی و پیدایشان نمی کنی...

* أصبحت حیاتُنا مثلَ ناشیونال جُغرافیک کُّلُ یَومٍ  نَتَعرّفُ  علی حَیَوانٍ/ زندگی مان شبیه نشنال جئوگرافیک  شده هر روز با یک حیوان آشنا می شویم...

* دوستی در اندرون خود خدمتی پیوسته است/ هیچ خدمت جز محبت در جهان پیوست نیست/"مولانا"