"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"هر مکانی که زنانگی نداشته باشد/ اعتباری ندارد"



تقولُ الاساطیرُ:

 إنَّ الزُهورَ لم تَکُن إلّا صبایا قَتَلَهُنَّ الحُبُّ...

**********************

افسانه ها می گویند:

گل ها چیزی نبودند جز دخترکانی که عشق آنها را کُشت...

"دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از ابن عربی: المکانُ الّذی لم یُؤَنّث لایُعَوَّلُ علیه... هر مکانی که زنانگی نداشته باشد اعتباری ندارد...

نبودنت، نقشه خانه را عوض کرده است/ و هر چه می گردم/ آن گوشه ی دیوانه ی اتاق را پیدا نمی کنم/احساس می کنم / کسی که نیست/ کسی که هست را از پای در می آورد!/ "گروس عبدالملکیان"

* اگر از شعرهایم گُل را جدا کنی، از چهار فصل یک فصلم می میرد/ اگر یار را از آن جدا کنی، دو فصلم می میرد/ اگر نان را از آن جدا کنی، سه فصلم می میرد/ اگر آزادی را از آن جدا کنی سالَم می میرد و من نیستم/" شیرکو بیکس"

* چون عاشق را کسی بکارد معشوقه از آن بُرون تراود/"نظامی"

* اینجا زنانه ترین بخش خانه ی من است اصلا پله های خانه ی من زن است زنی قد بلند با کفش های پاشنه دار ... اینجا گلخانه ی کوچک من است توی اتاق خواب ها هم گل دارم ولی اینجا را جور دیگر دوست دارم...

* فعلا به همین مقدار بسنده کنید...