و ما بین فصل الخریف، و فصل الشتاء
هنالکَ فَصْلٌ أُسَمِّیهِ فصلَ البکاءْ
تکون به النفسُ أقربَ من أیِّ وقتٍ مضى للسماء..
و فی اللحظات التی تتشابهُ فیها جمیعُ النساء
و فی اللحظاتِ التی لا مواقفَ فیها..
و لا عشقَ، لا کرهَ، لا برقَ، لا رعدَ، لا شعرَ، لا نثرَ،
لا شیءَ فیها..
أُسافرُ خلفکِ، أدخلُ کلَّ المطاراتِ،
أسألُ کلَّ الفنادق عنکِ،
فقد یتصادفُ أنَّکِ فیها..
* عنوان پست از اورهان ولی
* زیبایی تو/ پاییز است/ که در مردن درخت پدیدار می شود/" گروس عبدالملکیان"
* بر مستی من حد سزاوار زدند/ با شک و یقین تهمت بسیار زدند/ حلاج شدم ولی به کفرم سوگند/ دلتنگ تو بودم که مرا دار زدند/ "فاضل نظری"
* هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد/ وای از این عمر که با می گذرد، می گذرد/ " فریدون فرخزاد"
* زندگی یعنی خستگی/ زندگی یعنی جنگی که هر روز تکرار می شود/ و در ازای لحظات شادی اش که مکث های کوتاهی بیش نیست/باید بهای گزافی پرداخت/ "اوریانا فالاچی"
* بیا قرار بگذاریم هر چندشنبه در خوابی خیالی جایی یک دل سیر هم را ببینیم/ "افشین صالحی"
* گفتی تنها نیستی/ راست بود/ جمعیتی در من تو را صدا می زد/ "منیره حسینی"
* هم گریه ام از دست تو / هم خنده ام از تو/ ای عشق پریشان و پراکنده ام از تو/" مرتضی لطفی"
* آدم ها یک بار عمیقا عاشق می شوند / چون فقط یک بار نمی ترسند از اینکه همه چیز خود را از دست بدهند/ اما بعد از همان یک بار ترس ها آنقدر عمیق می شوند که عشق دیگر دور می ایستد/" آلبر کامو"
* بعضی رابطه ها هم مثل وسط بودن در صف نانوایی است/ آدم فکر می کند چون چند دقیقه ایستاده است باید حتما برسد آن جلو و نانش را بگیرد/ نه آنقدر سر صف است که بگیرد و نه آنقدر ته که راحت بزند بیرون/ با خودش می گوید من که پنج دقیقه ایستاده ام/ و هی کش می دهد/ نه این نان برای اوست و نه این صف/ نترسید باباجان آرام بزنید بیرون/ جایی دیگر کسی را دوست خواهید داشت/ "محمدرضا زمانی"
غمانگیز است پاییز
و غمانگیزتر، وقتی تو باشی و
من برگ ها را با خیالت تنها قدم بزنم.
**********************************
الخریف محزن
و الأکثر حزنا، هو أن تکونی أنتِ حاضرة
و أنا أتجول وحدی على الأوراق مع ذکراک.
"رضا کاظمى برگردان به عربی از خودم"
* عنوان پست از زهرا طراوتی
* به خودم آمدم انگار تویی در من بود/ این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود/ "علیرضا آذر"
* اسراف میکنی کلماتت را به گفتن عشق/ حال که من از بوسیدنت آن را میفهمم/ "آتیلا ایلهان"
* شک ندارم شاه بیت شعرهایم میشوی/ بس که با روح و روانم خوب بازی میکنی/ "امید صباغ نو"
* گفتی هر چه خواستم به تو بگویم/ تو را میخواهم/ "افشین صالحی"
* برابر نیست این جنگی که برپا کردهای ای عشق/ که تو با من گلاویزی و من با خویش درگیرم/ "حسین زحمتکش"
* گفتی بیا گفتم کجا؟ گفتی میانِ جانِ ما/ گفتی مرو گفتم چرا؟/ گفتی که میخواهم تو را/ "مولانا"
* متصلست او/ معتدلست او/ شمع دل است او/ "مولانا"
* رفتم هنگام خزان، سوی رزان، دست گزان/ "مولانا"
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم؟
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟
****************************************
یعیبوننی اصدقائی لماذا وهبتک قلبی؟
یجب علیهم اولا ان یسألوک لماذا انت هکذا رائعة؟
"سعدی شیرازی برگردان به عربی از خودم"
* عنوان پست از ساره دستاران: دلتنگم/ و این درد کمی نیست/ که پشت هیچ خط تلفنی/ صدای تو نیست/ دلتنگم/ و این درد کمی نیست/ که رو برمیگردانم و/ جای تو خالی است ....
* تنهایی من رنگ غمگین خودش را داشت/ یک جور دیگر بود، آیین خودش را داشت/ تنهایی من بوی رفتن ، طعم مُردن بود/ تنهایی ام ردّ طنابی دور گردن بود/ بعضی مواقع دردسر میشد، زیادی بود/ بعضی مواقع یک سکوت غیرعادی بود/ هربار یک آیینه می شد، روبرویم بود/ هربار مثل استخوانی در گلویم بود/ تنهایی من تیغ سرخی توی حمام است/ تنهایی من زخمِ شعری بی سرانجام است/ تنهایی ام در های و هوی کوچه ها گم نیست/ تنهایی من مثل تنهایی مردم نیست /"حامد ابراهیمپور"
* همین...
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
****************************
استمع الی النای حین یروی
شاکیا الفر اق و الهجران
"مولانا برگردان به عربی از خودم"
** هشتم مهر روز مولانا
* عنوان پست از مولانا
* در دلم خواستن مرگ کسی نیست , ولی / کاش هرکس به تو دل بست بیاید خبرش !!!/"نیما شکرکردی"
* من مردِ عمودی زمین بودم و امروز/ از مرحمت عشق , ببین زاویه ام را.../"امید صباغ نو"
* رهگذر داشت به لب سیگاری/گفت:آتش داری؟/ مـن اشاره به دلـم کـردم و گفتم: آری !/"احسان پرسا"
* زهی عشق، زهی عشق که ما راست خدایا/ چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایا/ "مولانا"
* بگذاشتی ام غمِ تو نگذاشت مرا/ حقا که غمت از تو وفادارتر است/ "مولانا"
* عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش نگیر/ آب حیات است عشق در دل وجانش پذیر/ هر که شود صید عشق ، کی شود او صید مرگ؟/ چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر؟/ "مولانا"
* رفتم به او بگویم "من عاشقت شدم را" / لرزیدم از نگاهش ، گفتم عجب هوایی!!!!/ "مجتبی ناصری تهرانی"
* و عشق قافیه اش گرچه مشکل است اما / خدا اگر که بخواهد , ردیف خواهد شد/ "نیما شکرکردی"
* خواستم پاره گریبان کنم از دست غمت/ دستم از ضعف دریغا به گریبان نرسید/ "عبدالله الفت"
* هنوز خانه ی دل وقف عشق تو است بیا/ که این خرابه همان است کاندر آن بودی/ "پژمان بختیاری"
* تو آن نه ای که چو غایب شوی ز دل بروی/ تفاوتی نکند قُربِ دل به بـُعدِ مکان /"سعدی"
* ناصحا، بیهوده می گویی که دل بردار از او !/ من به فرمان دلم، کی دل به فرمان من است؟/ "هلالی جغتایی"
* ما را فراق روی تو کشته نه روزگار !/ مرگ و جفا و گردش گردون بهانه است/ "دهقان اصفهانی"
* برای من که دلم چون غروب پاییزست/ صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است/ "مهدی سهیلی"
* خاک من زنده به تأثیر هوای لبِ توست/ سازگاری نکند آب و هوای دِگرم/ "سعدی"
* شاید بگذرم از تو/ اما حساب لبهات از تمام تو جداست/ الکی ست مگر؟/ من از آن لبها دوستت دارم شنیده ام/ "شهریار بهروز"
* بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست...
لم یستطع احد للآن ان یسأل میتاً
عن سبب موته
إذن
من أین یأتی الناس بهذه الخرافات؟
یقولون
الوحدة لا تقتل احداً !...
**********************************
تا کنون کسی نتوانست از مُرده
علت مرگش را بپرسد
بنابراین
مردم این خرافات را از کجا می آورند؟
که می گویند
تنهایی کسی را نمی کُشَد...
"فارس کامل ترجمه ی خودم"
* عنوان پست از مولانا
* اگر دیدی کسی از تنهایی اش لذت می برد/ بدان راز قشنگی در دلش دارد/ و اگر توانستی حریم این تنهایی را بشکنی/ بدان تو از رازش قشنگ تری/ "آل پاچینو"
* احساساتی ترین آدم ها/ همان هایی هستند که ادای سنگ بودن را در می آورند/ "گابریل گارسیا مارکز"
* وفا چه می طلبی از کسی که بی دل شد؟" مولانا"
* همین طور که سن و سالم بالا می رود به آنچه مردم می گویند کمتر توجه می کنم فقط نگاه می کنم ببینم در عمل چه می کنند..
* با این پست های کوتاه مدارا کنید من هنوز به اینجا عادت نکرده ام...