"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"گاهی میان مردم/ در ازدحام شهر/ غیر از تو/ هرچه هست فراموش می کنم"

الکُلُّ مَرّوا بِجانبی

إلا انتِ مَرَرتِ مِن خِلالی

***********************************

همه از کنارم گذشتند 

به جز تو که از جانم رد شدی

"جبران خلیل جبران ترجمه ی خودم"


* عنوان پست از فریدون مشیری

* گاهی تمام جمعیت شهر/ همان یک نفری ست/ که نیست/ "عباس موسوی"

* لَرُبّما فارس احلامک لم یتعلم رکوب الخیل بعد/ شاید شاهزاده ی سوار بر اسب رویاهایت هنوز اسب سواری یاد نگرفته باشد/ "دیوار نوشته ترجمه ی خودم"

* مردم به هر سمتی رفتند/ تو به سوی دیگر بگریز/" چارلز بوکوفسکی"

* اگر عنکبوتی که در اتاقت کُشتی، همه ی عمرش فکر می کرد تو رفیق و هم اتاقیش بودی آنوقت چه؟/"فئودور داستایفسکی"

* به جا خواهد ماند چایمان ته فنجان/ کودکی هامان در کوچه ها/ بغض سنگین شادمانی ها در گلویمان/ و معشوقه هایمان در دور دست ها/ "ناظم حکمت"

* درد بی درمان شنیدی؟ حال من یعنی همین/ "فریدون مشیری"

* از من عبور می کنی و دم نمی زنی/ تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای/"قیصر امین پور"

* بدترین درد در میان آدمیان نصیب کسی است که بسیار می داند و هیچ نمی تواند/ "آرتور شوپنهاور"

* تمام دردهای زن با عشق درمان می شود/ "چارلز بوکوفسکی"

* امانم داد هجرِ بی مدارا تا تو را دیدم/ تو را دیدم چرا گویم که از هجران چه ها دیدم؟!/ "کلیم کاشانی"

تا ابد دوریم، چون سوگند قرآن و دروغ/دور، مانند زبان روزه داران و دروغ/ روز، پیمان بستی و شب توبه کردی ای دریغ!/ توبه‌کارا ! چیست فرق نقض پیمان و دروغ ؟/ خواستی دلتنگیم را در دلم پنهان کنم/عاشق و انکار دلتنگی؟ مسلمان و دروغ؟/ باز در جمع رقیبان صحبت از من شد، بیا!/ تا از ایشان بشنوی یک چند بهتان و دروغ/ بعد از این دیگر تو را مومن نمی‌دانم، که دوست/ گفت در یک دل نمی‌گنجند ایمان و دروغ!/ "سجاد سامانی" ‌

* قلب خاطرات بد را کنار می زند و خاطرات خوش را جلوه می دهد و درست از تصدیق همین فریب است که می توانیم گذشته را تحمل کنیم/ "از کتاب عشق سال های وبا گابریل گارسیا مارکز"

* مثل خیلی چیزهای شخصی/ هر کسی هم یک رنج شخصی دارد/که هیچ کس دیگری نمی تواند آن را بفهمد/ "آرام روان شاد"

* آدمی تا زمانی که سختی هایش را می فهمد زنده است/ ولی وقتی سختی های دیگران را درک می کند/ آنوقت یک انسان است/ "لئو تولستوی"

* آزادی/ زیباترین هدیه ای ست که می توانیم به کسی که دوست می داریم بدهیم/ "اوژن یونسکو" 

* همدیگر را دوست داشته باشیم/ به همدیگر عشق بورزیم/اما نه چسبیده به هم/ بگذاریم باد میان ما بوزد/"جبران خلیل جبران"

* دلم در دست او گیر است/ خودم از دست او دلگیر/ عجب دنیای بی رحمی/ دلم گیر است و دلگیرم/ "حسین منزوی"

* زن بدون چین و چروک زیر چشم/ مثل شراب یک ساله است/ به درد نخور/ "زویا پیرزاد"

* از هر آدم رذلی بپرسید که آیا ترجیح می دهد با رذلی مثل خودش سرو کار داشته باشد یا با آدمی بزرگوار و خوش قلب؟ بدون تردید پاسخ خواهد داد: با آدمی بزرگوار و خوش قلب! پیروزی فضیلت در همین است/ از کتاب ابله "فئودور داستایوفسکی"

لحظه ای مثل من تصور کن پای قول و قرار یک نفری/ترس شیرین و مبهمی دارد اینکه در انحصار یک نفری/ بارها پیش روی آیینه زل زدی توی چشم های خودت/ با خودت فکر کرده ای چه شده که به شدت دچار یک نفری/ چشم های سیاه سگ دارش شده آتش بیار معرکه ات/و تو راضی به سوختن شده ای چون که دار و ندار یک نفری/عاقبت با زغال دست شما سر قلیان من به حال آمد!/که تو آتش بیار معرکه نه! بلکه آتش بیار یک نفری/شک ندارم سر تصاحب تو جنگ خونین به راه می افتد/همه دنبال فتح عشق تو اند و تو تنها کنار یک نفری/جنگ جنگ است جنگ شوخی نیست جنگ باید همیشه کشته دهد/و تو از بین کشته های خودت صاحب اختیار یک نفری/با رقیبان زخم خورده ی خود شرط بستم که کشته ی تو شوم/کمکم کن که شرط را ببرم سر میز قمار یک نفری !/مرد و مردانه در کنار تو ام تا همیشه در انحصار تو ام/این وصیت بگو نوشته شود روی سنگ مزار یک نفری .../"امید صباغ نو"

* هیچ یاری به کم آزاریِ تنهایی نیست/دلنشین تر مگر از کنج قفس جایی هست؟/ "قصاب کاشانی"

* مپرس از روزگارم، مهربان، حال مرا تنها/ عقیق اصل داند کنج بازار بدل کاران/ "حسین جنتی"

* غمگین نشو/ وقتی کسی تلاشت را نمی‌بیند/ و هنرت را درک نمی‌کند/ طلوع خورشید منظره‌ای تماشایی است/ اما بیشتر مردم/ همیشه‌ی خدا/ آن موقع صبح خواب هستند./  "جان لنون"

* آموخته ام که با پول می شود خانه خرید، ولی آشیانه نه/ رختخواب خرید، ولی خواب نه/ ساعت خرید، ولی زمان نه/ می توان مقام خرید، ولی احترام نه/ می توان کتاب خرید، ولی دانش نه/ دارو خرید، ولی سلامتی نه/ خانه خرید، ولی زندگی نه/ و بالاخره می توان قلب خرید/ ولی عشق را نه .../ "چارلی چاپلین"

* اگر کسی را دوست داری به او بگو / زیرا قلبها معمولا با کلماتی که ناگفته می مانند/ می شکنند ./ "جرج آلن" 

* یک رابطه ی دوست داشتنی رابطه ای است که در آن معشوق آزاد است/ خودش باشد و با من بخندد/ اما به من هرگز/ با من بگرید اما به دلیل من هرگز/ زندگی را دوست داشته باشد/ خودش را دوست داشته باشد/ چنین رابطه ای بر آزادی استوار است و حسادت هیچ گاه در آن رشد نمی کند/ "لئو بوسکالیا"

* اگر تخم مرغ با نیروی بیرونی بشکند/ پایان زندگی است/ ولی اگر با نیروی داخلی بشکند/ آغاز زندگی است/ بهترین چیزها و بزرگترین تغییرات/ همیشه از درون آغاز می شوند/ "جیم کویک"

* ما جز "گفتن" هیچ چیز نیستیم/ عشق نوعی گفتن است/ و عالی ترین نوع گفتن/ "نادر ابراهیمی"

* آرامش ذهنی/ محصولِ پرهیز از تلاش برای تغییر دیگران است/ "جرالد جی چامپولسکی"

* عشق دروغ نیست/ چیز وحشت آوری نیست/ به خلاف آنچه می گویند/ به فیلم های ترسناک هم شباهت ندارد/ حقیقت دارد/ قشنگ غرقتان می کند/ "رومن گاری"

* تنهایی/ هزاران بار بهتر است از بودن با کسی که حتی حواسش هم به تو نیست/ و فقط در آن هنگام با توست که کسی را در کنارش ندارد/ "آلن بولیو"

* جهنمی بدتر از این نیست/ که مدام به یاد آوری/ بوسه ای را که هیچوقت اتفاق نیفتاده ../ "ریچارد براتیگان"

* هر کس که روی ماه تو را دیده،دیده است/ فرقی که بین دیده و بین شنیده ها ست/ "حامد عسگری"

* تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست/ تسلی دادن این فاجعه میخانه می خواهد/ "سجاد رشیدی پور"

* دهخدا تجربه ی عشق ندارد ورنه/ معنی  مرگ و جدایی به یقین هر دو یکی ست/ "کاظم بهمنی"

* شعر همیشه یک جایش می لنگد/ وقتی حرف از نبودن تو باشد/ "سید پویا نجات فر"

* قوی‌ترین مردان جهان/ پستچی‌ها هستند که نمی‌دانند/ چه حجم عظیمی از درد و اندوه را/ با خود حمل می‌کنند/ از آنها قوی‌تر/ تویی/ که می‌توانی تنها با چند کلمه/ کمر مرا بشکنی.../ "مژگان عباسلو"

* پاییز/ فصلِ خوبی‌ برای دور شدن نیست/ و جاده‌ها رفیقِ خوبی‌ نیستند/ باران که می‌گیرد/ دهانشان می لغزد/ و خاطراتت را لو می دهند !/"بهرنگ قاسمی"

* تویی مِی واجب آید باده خوردن/ "مولانا"

"لرزه انداز است تن پوش سپید مخملت/ انزلی برف آمده؟ یا قوی تالابش تویی؟؟!!"

جَمیلةً انتِ کَأُغنیَةٍ ترکیةٍ

أَحبَبتُها 

وَلکنّی لَم أَفهَمها

*************

تو زیبایی مثل ترانه ای ترکی

 که دوستش دارم

 اما نمی فهممش

"دیوارنوشته ترجمه ی خودم"


* عنوان پست از شهراد میدری: شب چه زیبا می شود وقتی که مهتابش تویی / تا مونالیزاترین لبخند ِ در قابش تویی / عشق از چشمان ِ تو باید نگهداری کند/ سرمه کوب ِ نسـخه ی ِ خطی ِ نایابش تویی / مثل ِ قرص ِ ماه در لیوان ِ آب ِ آسمان / شب که آرام است یعنی قرص ِ اعصابش تویی / نم نم ِ سنتور ِ باران کوک با چشمان ِ توست/ پلک برهم میزند هر نت که مضرابش تویی / لرزه انداز است تن پوش ِ سپید ِ مخملت / انزلی برف آمده یا قوی ِ تالابش تویی؟ / تا ابد خدمتگزار ِ ناز کردن های ِ توست /هرکسی که دختر ِ مغرور ِ اربابش تویی / ابن سیرین هم ندیده سیر در خوابش تو را / هر که شد دیوانه ات تعبیر ِ بی خوابش تویی / رستم از داغ ِ اساطیری ِ تو دلخون ِ عشق / تا شقایق هست یعنی زخم ِ سهرابش تویی / با تو بودن آرزویی تا ابد شاید محال / خوش بحال ِ هرکسی دلتنگ و بی تابش تویی / برگ های ِ دفترم یک دهکده انگور شد/ هر غزل که می سرایم خوشه ی ِ نابش تویی...

* تجربه به ما می آموزد/ که عشق/ آن نیست که به هم خیره شویم/ عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم/ "آنتوان دوسنت اگزوپری"

* از کنار مقبره ای می گذشتم/ که روی آن نوشته بود/ اینجا آرامگاه مردی راستگو و سیاستمداری بزرگ است/ این اولین بار بود/ که می دیدم/ دو نفر را در یک قبر دفن کرده اند/ "وینستون چرچیل" 

* افسردگی/ بهایی است که انسان برای شناخت خویش می پردازد/ هرچقدر عمیق تر به زندگی بنگری/ به همان اندازه عمیق تر رنج می کشی/ "آروین یالوم"

* برای زن ها/ میوه چیدن از شاخه های بلند لذت خاصی دارد/ برای همین است که وقت بوسیدن/ روی پنجه آمدن را از خود بوسه بیشتر دوست دارند/ "رسول ادهمی"
* روی زمین اگر کاغذ مچاله می دید/ بر می داشت/ می گفت همیشه نامه هایی که مردم نمی فرستند/ خواندنی تر است/ "رسول ادهمی"
* تلفیق دو عطر... زندگی یعنی این/  لبخند دو چتر... زندگی یعنی این/ پاییز برای عشق فصل خوبی ست/ نقطه سر خط زندگی یعنی این../ "امید صباغ نو" 
* از بس که خدا عاشق نقاشی بود/ هر فصل به روی بوم یک چیز کشید/ یک بار ولی گمان کنم شاعر شد/ یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید/ "شهراد میدری"
* در زندگی هر کسی/ لحظه ای هست که در مسیر اندوه و افسوس قرار می گیرد./آن وقت/ یک راه برای عبور وجود دارد: کتاب، کتاب و کتاب را فراموش نکن/ در آن لحظه ی شگفت انگیز/ "هاوارد بارکر"
*باشد که حافظه ام را از دست بدهم/ و از همه ی پل های در حال فرو ریختن عبور کنم/ اما همچنان می خواهم تو را ببینم/ "احمدرضا احمدی"
* گاهی/ یک پیراهن چهارخانه ی مردانه هم حتا/ می تواند/ خانه ی آدم باشد/ که دلتنگی هایت را در جیبش بریزی/ و دگمه هایش را برای همیشه ببندی./ "رویا شاه حسین زاده"
* تو رنگ می‌دهی/ به لباسی که می‌پوشی/ بو می‌دهی/ به عطری که می‌زنی/ معنا می‌دهی/ به کلمه‌های بی‌ربطی که شعرهای من می‌شوند …/ "ساره دستاران"
* دنیا بیستون است،اما فرهاد ندارد؛ و آن تیشه هزار سال است که در شکاف کوه افتاده است.مردم می آیند و می روند،اما کسی سراغ آن تیشه را نمی گیرد. دیگر کسی نقشی بر این سینه ی سخت و ستبر نمی کند. دنیا بیستون است و روی هر ستون، عفریت های فرهاد کش نشسته است. هر روز پایین می آید و در گوشت نجوا می کند که شیرین دوستت ندارد؛ و جهان تلخ می شود. تو اما باور نکن. عفریت فرهاد کش دروغ می گوید. زیرا که تا عشق هست، شیرین هست. عشق اما گاهی سخت می شود، آن قدر سخت که تنها تیشه از پس آن بر می آید. روی این بیستون ناساز و ناهموار گاهی تنها با تیشه می توان ردی از عشق گذاشت؛ و گرنه هیچکس باور نمی کند که این بیستون فرهادی داشت. ما فرهادیم و دیگران به ما می خندند. ما فرهادیم و می خواهیم بر صخره های این دنیا، جویی از شیر و جویی از عسل بکشیم؛ از ملکوت تا مغاک. عشق، شیر، عشق،... نه در دست شیرین که در دستان خسرو است. خسرو ما اما خداوند است/ "عرفان نظرآهاری"
* اگر "هنوز" فاصله ای هست میان من و تو/ بگو "هنوز" را بردارم/ "اگر" فاصله ای هست میان من و تو/ بگو "اگر" را بردارم/ "فاصله ای" هست میان من و تو/ بگو "فاصله" را بردارم/ تو بگو/ فقط بگو/ " مجتبی هاشمی زاده"
* عشق داغی است که مرهم نکند پنهانش/ چند بر چهره ی خورشید بمالی گِل را؟/ "صائب تبریزی"
* گرفتم سهل سوز عشق را اول، ندانستم / که صد دریای آتش از شراری می شود پیدا/ "صائب"
* عشق را همان اندازه می توانی پنهان کنی که سرفه را/ "تون هرمانز"
* خودم کمتر از تو نفس می کشم/ که سهم هوامو ببخشم به تو/ "افشین مقدم"
* گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم/ هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است/ "سعدی"
* لب های تو لب نیست! عذابی ست الهی / باید که عذابی بچشم گاه به گاهی!/ "میثم قاسمی"
* زیباترین آدم هایی که می شناسیم کسانی هستند که شکست، رنج، مبارزه و خسران را شناخته و راه خود را از اعماق یافته اند. این افراد قدردان زندگی اند و نسبت به آن حساسیت و درکی دارند که آنها را از همدردی، مهربانی و عشقی عمیق سرشار می کند. آدم های زیبا اتفاقی به وجود نمی آیند/ "الیزابت کوبلر راس"
* تفاوت بین خیال و واقعیت؟ خیال حس بهتری به انسان می دهد/ "تام کلنسی"
* حقیقت، فاحشه نیست که بازوان خود را به گردن هر بی سروپایی بیاویزد، برعکس زیباروی مستوره ای است که حتی مردی که همه چیزی را فدای او کند باز نمی تواند از دست یافتن به او اطمینان خاطر داشته باشد./ "آرتور شوپنهاور"
* ظالمانه ترین کار در حق کسانی که وارد زندگیمان می شوند این است که بخواهیم با آنها جای خالی قبلی ها را پر کنیم/  "فریدون فرخزاد"
* با دلبر دیوانه بگویید بیاید/ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید/ "خیام"
* گاه دلسوز است و گاهی سخت می سوزاندم/ عشق گاهی مادر است و گاه هم  نامادری/ "حسین دهلوی"
تلفن هنوز ادای تو را در می آورد/ می رقصد و صدای تو را در می آورد/ تلفن کبوتری ست که از راه می رسد/ و از سرم هوای تو را در می آورد/ ما دو عروسکیم نخ جفتمان یکی ست/ اعضای من ادای تو را در می آورد/ یک روز شوهر تو مرا حدس می زند! / از جیبم عکس های تو را در می آورد.../ تو نیستی و من به خودم زنگ می زنم/ اما زنی صدای تو را در می آورد.../"شهرام میرزایی"
* تا روی نکو دیدم آرام ز کف دادم/ سرمایه ی عمرم شد صاحب نظری عمری/ "سیمین بهبهانی"
* از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم/ وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی/ "خاقانی"
* بس که این زندگی تلخ مرا داد عذاب / بخدا ای اجل از حسرت مُردن، مُردم !/ "ابوالقاسم حالت"
* با نگاهی , تبسمی , حرفی.../ در بیاور مرا از این تردید/ ای نگاهت محصل شیطان!/ اخم هایت معلم دینی!/ "غلامرضا طریقی"
* شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن؟/ دمی از جسم من بیرون مرو  شاید که یار آید.../ "هاتف اصفهانی"
* به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم/ پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد؟/ "امیر خسرو دهلوی" 
* شد ز تو زهر خوردنم مایه ی رشک عالمی/ بس که به شوق میکشم این مِی ناگوار را/ "وحشی بافقی"
* شدی به خواب و بهم ریخت خیل مژگانت/ گشای چشم و جدا کن سپاه ناز از هم../  "عباس صبوحی قمی"
* دو چشم مست تو ، خوش می کشند ناز از هم/ نمی کنند دو بد مست ، احتراز از هم/ تو در نماز جماعت مرو که می ترسم/ کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم/  "عباس صبوحی قمی"
* روزی حکایت دل می گـویمش سـراسـر/ گر خوانَدَم، کند لطف ، ور رانَدَم، چه زیباست/ "عابر طالقانی"
* چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن / به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی/ "سعدی"
* امشب از پیش من شیفته دل، دور مرو / نور چشم منی، ای چشم مرا نور،مرو/ دیگری از نظرم گر برود باکی نیست / تو، که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو/ خانه‌ی ما چو بهشتست به رخسار تو حور / زین بهشت، ار بتوانی، مرو، ای حور، مرو/ امشب از نرگس مخمور تو من مست شوم / مست مگذار مرا امشب و مخمور مرو/ عاشق روی توام، خسته‌ی هجرم چه کنی؟ / نفسی از برِ این عاشق مهجور مرو/ دل رنجور مرا نیست به غیر از تو دوا/ ای دوای دل ما، ار سرِ رنجور مرو/ اوحدی چون ز وفا خاکِ سر کوی تو شد/ سرکشی کم کن و از کوی وفا دور مرو/ "اوحدی مراغه ای"
* عطرها بی رحم ترین عناصر زمینند. بی آنکه بخواهی، تو را می برند تا قعر خاطراتی که برای فراموشیشان ،تا پای غرور جنگیدی.../ " آنا گاوالدا" 
* سعی کنید آنچه را که دوست دارید به دست آورید./ وگرنه زمانی خواهد رسید که ناچارید آنچه را به دست آورده اید،دوست داشته باشید.../ "جورج برنارد شاو"
* فکر می کردم آدم ها همان طور که آمده اند، می روند. نمی دانستم که نمی روند، می مانند. اثرشان می ماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و بروند.../ "فریبا وفی / رویای تبت"
* مردم می گویند که درد کشیدن آدم را شریف و پاک میکند؛این یک دروغ است،درد فقط آدمی را بی رحم میکند!!/ "کتاب پیروزی عشق- سامرست موام"
* صداقت ممکن است دوستان زیادی به تو ندهد اما همیشه نوع درستش را به تو می دهد/ "جان لنون"
* اگر دریابیم که تنها پنج دقیقه برای بیانِ آنچه می خواهیم بگوییم فرصت داریم، تمامِ باجه های تلفن از افرادی پر می شد که می خواهند به دیگران بگویند آنها را دوست دارند/ "کریستوفر مورلی"
* ما به همراهِ آب و باد و خاک و آتش/ به این سیاره تبعید شده ایم/ و این جا زیباترین جا براى تنهایى ست/ "شهرام شیدایی"
* کسی را دوست بدار که "دوستت دارد", حتی اگر غلام درگاهت باشد/ و دست بکش از دوست داشتن کسی که "دوستت ندارد"،حتی اگر سلطان قلبت باشد/ فراموش نکن که "زمان" آدم وفادار را مشخص می کند نه "زبان"..../ "الهی قمشه ای" 
* آنکه با خود حرف می زند دیوانه نیست، او عاقلترین است "فیودور داستایفسکی"( خُب خدا را شکر خیالم راحت شد تا امروز فکر میکردم دارم دیوانه می شوم از بس این روزها با خودم حرف می زنم مخصوصا پشت فرمان)
* عشق انسان را داغ می کند و دوست داشتن انسان را پخته.../ هر داغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود./ "منسوب به کورش کبیر"
* دوست داشتن کسی که معنی دوست داشتن را نفهمد/ درست مثل توضیح دادن قانون نسبیت برای مادر بزرگت است!/  تو فک میزنی و او بافتنی اش را می بافد.../ "آلبرت انیشتین"
* بگریز سوی عشق و بپرهیز از آن بتی/ کو دلبری نماید و خون جگر دهد/ "مولانا"
* از دیدن رویت دل آیینه فرو ریخت/ هر شیشه دلی طاقت دیدار ندارد/ "صائب تبریزی"
* گفتم بکنم توبه ز صاحب نظری/ باشد که بلای عشق گردد سپری/ چندان که نگه می کنم ای رَشکِ پری/ بار دومین از اولین خوب تری/ "سعدی"
* آزمودم دل خود را به هزاران شیوه/ هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد/ "مولانا"
* کامنت ها همچنان بسته ست. من پیغام های خصوصی شما را می خوانم ممنونم از لطفتان به این صفحه. اگر جوابی نمی دهم حتما حرفی برای گفتن ندارم... 

"پاییز آمده است که خود را ببارمت/ پاییز نام دیگر من دوست دارمت"

إذا أتی  أیلول یا حبیبتی!

أسأل عن عینیک کلّ غیمة

کأنّ حبّی لک مربوط بتوقیت المطر...

****************

نازنینم! مهرماه که از راه  می رسد

از هر ابری سراغ چشمانت را می گیرم

انگار عشق من به تو به زمان باران بستگی دارد...

"نزار قبانی ترجمه ی خودم"


* عنوان پست از سید مهدی موسوی: پاییز آمده ست که خود را ببارمت!/ پاییز: نام ِ دیگر ِ «من دوست دارمت»/ بر باد می دهم همه ی بود ِ خویش را/ یعنی تو را به دست خودت می سپارمت!/ باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو.../ وقتی که در میان خودم می فشارمت/ پایان تو رسیده گل ِ کاغذی ِ من/ حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت/ اصرار می کنی که مرا زودتر بگو/ گاهی چنان سریع که جا می گذارمت!/ پاییز من، عزیز ِ غم انگیز ِ برگریز!/ یک روز می رسم... و تو را می بهارمت!!!

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند/ با رنگ های تازه مرا آشنا کند/پاییز می رسد که همانند سال پیش/خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند/او می رسد که از پس نه ماه انتظار/راز درخت باغچه را بر ملا کند/او قول داده است که امسال از سفر/اندوه های تازه بیارد خدا کند/او می رسد که باز هم عاشق کند مرا/ او قول داده است به قولش وفا کند/پاییز عاشق است و راهی نمانده است/جز این که روز و شب بنشیند دعا کند/ شاید اثر کند و خداوند فصل ها/یک فصل را به خاطر او جا به جا کند/تقویم خواست از تو بگیرد بهار را/تقدیر خواست راه شما را جدا کند/خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر/در را به روی حضرت پاییز وا کند/ "علیرضا بدیع"

* تقویم را معطل پاییز کرده است/ در من مرورِ باغِ همیشه بهارِ تو/ "حسین منزوی"

* ریشه ی ضرب المثل جور کسی را کشیدن کنایه از مشکل کسی را به دوش کشیدن است. اما واژه ی جور آن طور که اغلب فکر می کنند به معنای ستم نیست.جور، یکی از خط های باده نوشی در قدیم است. جام های شراب دارای هفت خط بودند.1:مزور 2:فرودینه 3:اشک 4:ازرق 5:بصره 6:بغداد 7:جور... پس جور بالاترین خط جام است. کسی که شراب نوش قهار و حرفه ای بود را هفت خط می نامیدند. اگر کسی در باده نوشی به مرحله ی هفت خط نرسیده بود و از روی غرور از ساقی می خواست تا خط جور برایش پر کند، معلوم بود که درمانده می شد دوستانش برای حفظ آبرو و ضایع نشدنش جور او را می کشیدند./ "کتاب کوچه احمد شاملو" 

* کاش تا دل می گرفت و می شکست/ دوست می آمد کنارش می نشست/ "نیما یوشیج"

* زندگی را همانجا یاد گرفتم، در گلفروشی ها، دسته گل های کوچک برای همسران و دسته گل های بزرگ برای معشوقه ها/" آنا گاوالدا"

* پاییز دختری ست با موهای نارنجی بافته / باران که ببارد، موهایش فر می شود و از تمام مردهای شهر دلبری می کند/"امید صباغ نو"

* رنج را دوست ندارم/ هرگز دوست نخواهم داشت/ اما باید قبول کنم آموزگار خوبی ست/ "کریستین بوبین"

* پیش از آنی که بخواهی از کنارت می روم/ تا بدانی عذر ما را خواستن کار تو نیست/"کاظم بهمنی"

* سال ها بعد قهرمان فیلم کسی نیست که شهر را از دست هیولای غول پیکر نجات دهد/ به تنهایی از عجیب ترین زندان ها فرار کند/ و یا یک تنه ارتشی را حریف باشد/ سال ها بعد  قهرمان قصه کسی ست که جرأت می کند و میان آدم ها عاشق می شود/ "نادر ابراهیمی"

* حالا که ما یاد گرفته ایم در هوا مثل یک پرنده پرواز کنیم و در دریا مثل یک ماهی شنا کنیم فقط یک چیز باقی مانده یاد بگیریم مثل یک انسان روی زمین زندگی کنیم/"جرج برناد شاو"

* تمدن اصلی ترین دلیل تنهایی انسان بود/"زیگموند فروید"

* حتی اگر هرگز بار دیگر تو را نبینم/ احتیاج دارم بدانم/ که جایی در این شهر کثیف ترسناک/ در گوشه ای از این جهنم سیاه/ تو/ هستی و مرا دوست داری/"ارنستو ساباتو"

* زندگی همین است/ به یک گل می ماند/ شاد و خندان توی چمن شکفته می شود/ یک بز سر می رسد/ می بلعدش و همه چیز تمام می شود/ "آنتوان چخوف"

* هر چه انسان تر باشیم زخم ها عمیق تر خواهند بود/"اوریانا فالاچی"

* تو با نماندن خود درس زندگی دادی/ که خوب تر بشناسم خدای تنها را/ "امید صباغ نو"

* مرا با دست هایت ببوس/ با چشم هایت/ با لب هایت/ برایم حرف بزن/ با دهانت مرا تصاحب کن/ هیچ مردی با صفحه ی دوم شناسنامه مالک قلب زنی نخواهد شد/"سامان رضایی"

* آشوب همان حس غریبی ست که دارم/ وقتی که به لب های تو لبخند نباشد/ در تک تک رگ های تنم عشق تو جاری ست/ در تک تک رگ های تو هرچند نباشد/ "رویا باقری"

* تک تک ثانیه هایی که تو را کم دارم/ ساعتم درد، دلم درد، جهانم درد است/ "علیرضا بدیع"

* می گویند عشق کشک است/ با خودم می گویم کاش همسایه ی ما بودی برایت آش می پختم با کشک فراوان/ "ندا عبادتگر"

* به هر کسی که می نگرم در شکایت است/ در حیرتم که گردش گردون به کام کیست؟؟!!/ "طائر شیرازی"

* فکر می کنم آسمان دختر است / چون هر وقت دلش می گیرد گریه می کند/ اگر مرد بود موهایش سپید می شد/"امیر کشاورز"

* رابطه ی آدم ها یخچال و لباسشویی نیست که گارانتی داشته باشد. یک روز هست یک روز نیست و اگر کسی تضمین بدهد دروغ گفته است/ "فریبا وفی"

* آرام تر بیایید بادها/ از نخش دل بریده ام/ اما بادبادک من است هنوز/"صبا کاظمیان"

* پدر بزرگ می گفت انتظار کار مرد نیست! یک دل قوی می خواهد که در تن مرد قرارش نداده اند. زن باید باشد تا انتظار را تاب بیاورد... مرد ، هزار و یک جور فکر می کند و در آخر می اندازدش دور... زن اما می ماند به هر جان کندنی می ماند... "سپیده امیری"

* بدترین نوع بی سوادی بی سوادی سیاسی ست، بی سواد سیاسی کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمی داند هزینه های زندگی از قبیل قیمت نان ، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده سینه جلو می اندازد و می گوید از سیاست بیزار است. چنین آدم سبک مغزی نمی فهمد که بی توجهی به سیاست است که زنان روسپی و کودکان خیابانی می سازد. قتل و غارت را زیاد می کند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت می افزاید/ "برتولت برشت"

* می‌دانی دلبری چیست؟ راهی‌ست برای گرفتن جواب «بله» بدون اینکه سوال مشخصی پرسیده باشی/" سقوط - آلبر کامو" 

* ﺑﺮﺧﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ/ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﯽ ﻧﻴﺰ ﻳﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ/ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻳﻢ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻳﻢ/ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﮔﻢ ﻣﯽ ﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭیم ./ " ﺷﻞ ﺳﯿﻠﻮﺭ ﺍﺳﺘﺎﯾﻦ" 

* هرگز فوراً بدبختی کسی را باور نکنید! بپرسید می تواند بخوابد یا نه؟ اگر جواب مثبت باشد، همه چیز رو به راه است.همین کافی ست./" فردینان سلین"   

* نقص یا کمبود زیبایی در چهره یک فرد را اخلاق خوب تکمیل می کند...اما کمبود یا نبود اخلاق را، هیج چهره ی زیبایی نمی تواند تکمیل کند... پایه و بنای شخصیت انسان ها بر کردارشان می باشد، و زیباترین شخصیت ها متعلق به خوش اخلاق ترین انسان هاست.../"نلسون ماندلا" 

* آنتیگونه: تو تا حالا عاشق شدی؟تیرسیاس: عشق خطرناکه خانوم! آنتیگونه: چرا؟ تیرسیاس: چون نمی ذاره از چیزای خطرناک بترسی/ "سوفوکل / آنتیگونه" 

* ما با پولی که به سختی بدست میاد چیزهایی رو می خریم که بهشون نیاز نداریم تا آدمهایی رو تحت تاثیر قرار بدیم که از اونها خوشمون نمیاد/"fight club"

* بخند,دنیا با تو خواهد خندید...گریه کن,تنها خواهی گریست...Oldboy-2003

* فیبى: فقط بهم بگو موهاشو بو کردى یا نه؟

راس: موهاشو بو کرده باشم خب مثلا اگه کرده باشم چى؟!

فیبى: نود درصد فرومون هاى یه زن از سرش خارج میشه.واسه همینه که زنا کوتاهترن! که وقتى مردا بغلشون میکنن عاشقشون بشن!

FRIENDS 

شون ( رابین ویلیامز )

* تو در مورد دلتنگی واقعی چیزی نمیدونی چون این تنها زمانی اتفاق می افته که کسی رو بیشتر از خودت دوست داشته باشی ...

Good Will Hunting

* گاهی باید جنگید، با کسی که دوستش داری/ باید بداند آن چه را که می پسندی و آن چه که آزارت می دهد./ اگر هر آن چه که می خواهد، بپذیری/ رفته رفته رابطه رو به نابودی کشیده می شود …/" پل استر "

* آدم ها بعد از سی سالگی کمتر به موزیک های جدید گوش می دهند، دوستان جدید انتخاب نمی کنند و بیشتر با دوستان قدیمی شان می مانند. به این تغییرات، ثابت شدن سلیقه می گویند.

* چون نشان من تویی/ ای بی نشان بی من مرو/ "مولانا"