وحیداً فی الجُبِّ لا أخوةَ لی
لا یعقوبَ لِیَبکینی
وَ لا زُلیخةَ لِتُراودینی
وَحدکِ بِئری وَ ذِئبی
ذبیحُکِ أنا
وَ لا دَمَ علی قَمیصی
***************************
تنها در چاه نه برادرانی دارم
و نه یعقوبی که بر من بگرید
و نه زلیخایی که مرا به سوی خویش بخواند
تنها تو چاه من و گرگ منی
من قربانی توام
بی آنکه خونی بر پیرهنم باشد
"زاهی وهبی ترجمه ی خودم"
* عنوان پست از امیرحسین الهیاری
* می روم با پای خود قربان چشمانت شوم/ هر که عاشق شد به مسلخ دلبخواهی رفته است/"محمد فرخ طلب فومنی"
* رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد/ ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم/"میرنجات اصفهانی"
* درون دل، نهان نقشی ست از تو/ که لطفش را نهان ها برنتابد/"مولانا"