"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"منم آن زخم که بِه می شود از زخم دگر/ دردِ بی منّت عشق است که درمان من است"


أذکُرُکَ بِإتقانٍ

فَلیسَ فوقَ هذهِ الارضِ إمرأةٌ تَنسی جُرحَها الاوَّلَ

************************

تو را خوب به خاطر دارم

زنی روی این زمین نیست که زخم اوّلش را فراموش کند...

"غادة السمّان ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از شفایی اصفهانی

من زخم های بی نظیری به تن دارم امّا/ تو مهربان ترین شان بودی/ عمیق ترین شان/ عزیزترین شان/ بعد از تو آدم ها تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم/ که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند/ به قلبم نرسیدند/ بعد از تو آدم ها تنها خراش های کوچکی بودند/ که تو را از یادم ببرند، امّا نبردند/ تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی/ و  هر بار عزیزتر از پیش/ هر بار عمیق تر.../"رؤیا شاه حسین زاده"

* این را بخوانید:

 الأشیاءُ کُلَّها الّتی اُحِبُّها لیسَت لی

البحرُ لیس لی

الخریفُ لیسَ لی

حُبُّکَ لیسَ لی

وَحدَهُ جُرحی لی

********************

 تمام چیزهایی که دوست دارم مال من نیست

دریا مال من نیست

پاییز مال من نیست

عشقت مال من نیست

تنها زخمم مال من است

"غادة السمّان ترجمه ی خودم"

//////////////////////////////////////

* به محشر چون سرِ خجلت برآرم از کفن، گویم/ که یا رب داغ هجران دیده ام، دیگر مسوزانم/"بیدل دهلوی"

* من و شب ها و یادِ آن سرِ کویی که من دانم/ دلم رفته ست و جان هم می رود سویی که من دانم/"بیدل دهلوی"

* عشق یعنی اینکه تو در مورد وضعیّت دیگری طوری نگران باشی که انگار وضعیّت خودت هست/"میچ آلبوم"

* من هزاران زنم که قوی ترینشان تو را دوست دارد/"آنا لمسو"

* عشق، قوی ترین همه ی احساسات است/ زیرا همزمان به سر/ قلب/ و حواس حمله می کند/"لائوتسه"

* عشق اتّحاد دو نفره ای ست علیه جهان/"اریک فروم"

* گفتم که بوی عشق که را می بَرَد ز خویش؟/ مستانه گفت دل، که مرا می بَرَد مرا../"رهی معیّری"

* با غمِ عشق، غمِ عالمِ فانی هیچ است/ غمِ عالم نخورَد هر که همین غم با اوست/"صائب تبریزی"

* کم شود مِهر ز دوری دگران را لیکن/ کم نشد مِهر من از دوری و افزود بیا/"اوحدی مراغه ای"

* آنچه پنهان در میان سینه باشد عشق نیست/ عاشقان با رسم رسوایی به میدان می روند/"شاهرخ مستان"

* این را هم بخوانید:

اذا ارَدتَ أن تَدعو علی أحدِ أعدائکَ

فَاطلُب مِنَ اللّهِ أن یَبتَلیهِ بِالعِشقِ

******************************

اگر خواستی یکی از دشمنانت را نفرین کنی 

از خدا بخواه او را به عشق دچار کند

"ملا احمد الجزیری ترجمه ی خودم"

مولانا پیرو پست بالا اینگونه سروده: ای خداوند یکی یار جفاکارش ده/ دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده/ تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد/غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده/ چند روزی جهت تجربه بیمارش کن/ با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده/"مولانا"

* این را دوست داشتم باهم بخوانیم:

لمّا تُعطی قلبَکَ لِشخصٍ لا یعرفُ قیمَتَه

کأنّکَ أهدَیتَ وَردةً  لِبَقَرَةٍ وَ أکَلَتها

*******************************

وقتی قلبت را به کسی می دهی که قدرش را نمی داند

درست مثل این است که گلی را به گاوی دادی و او نشخوارش کرد...

"دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم"

///////////////////////////////////////////

از سوز محبت چه خبر اهل هوس را؟/  این آتش عشق است نسوزد همه کس را/" فصیحی تبریزی"

* عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده/"مولانا"

* همین...