فَلیسَ فوقَ هذهِ الارضِ إمرأةٌ تَنسی جُرحَها الاوَّلَ
************************
تو را خوب به خاطر دارم
زنی روی این زمین نیست که زخم اوّلش را فراموش کند...
"غادة السمّان ترجمه ی خودم"
* عنوان پست از شفایی اصفهانی
* من زخم های بی نظیری به تن دارم امّا/ تو مهربان ترین شان بودی/ عمیق ترین شان/ عزیزترین شان/ بعد از تو آدم ها تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم/ که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند/ به قلبم نرسیدند/ بعد از تو آدم ها تنها خراش های کوچکی بودند/ که تو را از یادم ببرند، امّا نبردند/ تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی/ و هر بار عزیزتر از پیش/ هر بار عمیق تر.../"رؤیا شاه حسین زاده"
* این را بخوانید:
الأشیاءُ کُلَّها الّتی اُحِبُّها لیسَت لی
البحرُ لیس لی
الخریفُ لیسَ لی
حُبُّکَ لیسَ لی
وَحدَهُ جُرحی لی
********************
تمام چیزهایی که دوست دارم مال من نیست
دریا مال من نیست
پاییز مال من نیست
عشقت مال من نیست
تنها زخمم مال من است
"غادة السمّان ترجمه ی خودم"
//////////////////////////////////////
* به محشر چون سرِ خجلت برآرم از کفن، گویم/ که یا رب داغ هجران دیده ام، دیگر مسوزانم/"بیدل دهلوی"
* من و شب ها و یادِ آن سرِ کویی که من دانم/ دلم رفته ست و جان هم می رود سویی که من دانم/"بیدل دهلوی"
* عشق یعنی اینکه تو در مورد وضعیّت دیگری طوری نگران باشی که انگار وضعیّت خودت هست/"میچ آلبوم"
* من هزاران زنم که قوی ترینشان تو را دوست دارد/"آنا لمسو"
* عشق، قوی ترین همه ی احساسات است/ زیرا همزمان به سر/ قلب/ و حواس حمله می کند/"لائوتسه"
* عشق اتّحاد دو نفره ای ست علیه جهان/"اریک فروم"
* گفتم که بوی عشق که را می بَرَد ز خویش؟/ مستانه گفت دل، که مرا می بَرَد مرا../"رهی معیّری"
* با غمِ عشق، غمِ عالمِ فانی هیچ است/ غمِ عالم نخورَد هر که همین غم با اوست/"صائب تبریزی"
* کم شود مِهر ز دوری دگران را لیکن/ کم نشد مِهر من از دوری و افزود بیا/"اوحدی مراغه ای"
* آنچه پنهان در میان سینه باشد عشق نیست/ عاشقان با رسم رسوایی به میدان می روند/"شاهرخ مستان"
* این را هم بخوانید:
اذا ارَدتَ أن تَدعو علی أحدِ أعدائکَ
فَاطلُب مِنَ اللّهِ أن یَبتَلیهِ بِالعِشقِ
******************************
اگر خواستی یکی از دشمنانت را نفرین کنی
از خدا بخواه او را به عشق دچار کند
"ملا احمد الجزیری ترجمه ی خودم"
مولانا پیرو پست بالا اینگونه سروده: ای خداوند یکی یار جفاکارش ده/ دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده/ تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد/غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده/ چند روزی جهت تجربه بیمارش کن/ با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده/"مولانا"
* این را دوست داشتم باهم بخوانیم:
لمّا تُعطی قلبَکَ لِشخصٍ لا یعرفُ قیمَتَه
کأنّکَ أهدَیتَ وَردةً لِبَقَرَةٍ وَ أکَلَتها
*******************************
وقتی قلبت را به کسی می دهی که قدرش را نمی داند
درست مثل این است که گلی را به گاوی دادی و او نشخوارش کرد...
"دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم"
///////////////////////////////////////////
* از سوز محبت چه خبر اهل هوس را؟/ این آتش عشق است نسوزد همه کس را/" فصیحی تبریزی"
* عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده/"مولانا"
* همین...