"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"اینجا که منم قیمت دل هر دو جهان است/ آنجا که تویی در چه حساب است دلِ ما؟"


لاتُحِب بِعُمقٍ قَبلَ أن تَتَأکَّدَ أنَّ الطَّرَفَ الآخَرَ یُحِبُّکَ بِنفسِ العُمقِ

فَعُمقُ حُبِّکَ الیَومَ

فَهُوَ عُمقُ جُرحِکَ غَداً

***********************

قبل از اینکه مطمئن شوی طرف مقابلت عمیقا تو را دوست دارد، عمیقا دوستش نداشته باش

چرا که عمق عشق امروزت

همان عمق زخم فردای توست...

"نزار قبّانی ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از صائب تبریزی

* اگر فردای روزی که آنها ما را با هم دیده اند/ پرسیدند او که بود/ خیلی دقیق از من نگو/ مختصر بگو:/ باقی عمر من است او.../"جمال ثریّا"

* دل خود چون به سر زلف تو دیدم گفتم/ ای خوش آن دم که پریشان به پریشان برسد/"طالب آملی"

* احمد شاملو با اینکه دو ازدواج ناموفّق داشته می گوید: قبل از آیدا با هیچ زنی برخورد نکردم. به نظرم حق با اوست هر برخوردی عشق نیست. از طرفی هم همیشه فکر میکنم به زنی که عاشق شاملو بوده ولی هیچ وقت به چشم شاملو نیامده است...

* حالا این را بخوانید:

هَل  معَکَ أسلحةٌ لِلقَتلِ؟

مَعی حَنینی یَقتُلُنی...

***********************

آیا سلاحی برای کُشتن با خود داری؟

دلتنگی ام را به همراه دارم مرا می کُشد...

"محمود درویش ترجمه ی خودم"

** حالا پیرو شعر محمود درویش این را هم بخوانید:

شبیه عطر تن او که بر لباسش هست/ خودش که نیست ولى دائما هراسش هست/ خودش که نیست ببیند به هر چه می نگرم/ به روی‌ مردمک چشمم انعکاسش هست/ نمی توانم از این عشق مرده دل بکنم/ هنوز توى سرم عطر مست یاسش هست/ هنوز می پرم از جا به زنگ هر تلفن/ هنوز دلهره ى آخرین تماسش هست/ دلم برای که تنگی؟ به این که دل تنگم/  تو فکر مى کنى اصلا کسى حواسش هست؟ /"سیّدتقی سیّدی"

* این دیوارنوشته را دوست داشتم با هم بخوانیم :

لاتَتَزوَّج إمرأةً ضعیفةً

حینَ تَغضَبُ تَشتَکی لِأهلِها

تَزَوَّجها قویَّةً عَنیدةً

أنتَ تَضرِبُ هِیَ تَضرِبُ

وَ الخُسرانُ یَغسِلُ المواعینَ...

*************************

با زنی ضعیف ازدواج نکن 

که وقتی عصبانی می شود به خانواده اش شکایت می کند

با یک زن قویِ یک دنده ازدواج کن

که وقتی او را زدی او هم تو را بزند

و بازنده ظرف ها را بشوید...

"دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم" 

 این چه سمّی بود؟ سم نبود اسید خالص بود

* در پست های قبل راجع به جذب هم جنس صحبت کرده بودم و اینکه مولانا بارها جذب هم جنس را مدّنظر قرار داده است به این بیت زیبا از مولانا توجّه کنید: "ناریان مر ناریان را جاذب اند/ نوریان مر نوریان را طالب اند" ( ناریان: نار به معنای آتش است کسانی که تیره و تاریک و روحشان پر از خواسته های مادّی  و زمینی و وجودشان پر از سیاهی ست. نوریان: کسانی که دلشان روشن به نورِ آگاهی و معرفت و دل روشنی و خوبی و خیرخواهی ست). مولانا در این بیت می گوید که روح های سیاه و تاریک یکدیگر را جذب می کنند و روح های روشن و آگاه یکدیگر را طلب می کنند...