"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"عشق داغی ست که تا مرگ نیاید نرود/ هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد"


أخبِرنی أینَ یُباعُ النِّسیانُ 

وَ أین أجدُ مَلامِحی السابقةَ

وَ کیفَ لی أن أعودَ لِنَفسی ؟

***********************************

به من بگو فراموشی کجا خرید و فروش می شود

و کجا چهره ی قبلی ام را پیدا کنم

 و چگونه به خود باز گردم ؟

 "محمود درویش ترجمه ی خودم" 



* عنوان پست از سعدی

* این را هم بخوانید:

نحنُ لا نَنسی ابداً

ولکن نَغمِضُ أعیُنَنا قلیلاً

لِکَی نَستَطیعَ أن نَعیشَ...

***********************

ما هیچ وقت فراموش نمی کنیم

ولی فقط اندکی چشم هایمان را می بندیم

تا بتوانیم زندگی کنیم...

"محمود درویش ترجمه ی خودم"

* و این را:

أنتِ تِلکَ المَسافةُ مِن حیاتی ألّتی

کُنتُ اُصِرُّ عَلی قَطعِها حافیاً

لِأتَذَوَّقَ الطَّریقَ...

**************************

تو آن بخش از مسیر زندگی ام هستی که

اصرار داشتم پابرهنه طی کنم

تا از مسیر لذّت ببرم...

" دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم"

////////////////////////////////////////

* با رفتن که نمی توان رفت/ با رفتن که نمی توانی بروی/دلت می ماند/ فکرت می ماند/خاطراتت می ماند/"جمال ثریّا"

* روز قیامت هر کسی در دست گیرد نامه ای/ من نیز حاضر می شوم تصویر جانان در بغل/"قدسی مشهدی"

* گر ندارم خبر از خویش اینجا چه عجب/ فهم و وهم و نظر و فکر و ضمیرم آنجاست/"حکیم نزاری قهستانی"

* خوش نشستی در دلم از هر ترانه بیشتر/ من تو را از هر کسی در این زمانه بیشتر/ می زنم خود را به کج فهمی تو کارت را بکن/ هی بریز و هی بپاشان آب و دانه بیشتر/ سینه ات امن است و گنجشکی شبیه من تو را/ دوست دارد از هزاران آشیانه بیشتر/هرچه دوری کرده باشی عشق مثل بومرنگ/ بی محابا می کند سویت کمانه بیشتر/ آب می ریزی به روی آتش من پس چرا/ اشتیاقت می کِشد در من زبانه بیشتر؟/ بی صدا می آیم و در خواب می بوسم تو را/ سعی خواهم کرد باشم بی نشانه بیشتر/"محمّد فرخ طلب فومنی"

* هر یک از ما آهنگ رنج کشیدن خود را دارد/"رولان بارت"

* از موسیقی می ترسم! چون نمی دانم می خواهد مرا به کجای خاطراتم ببرد/"فرانتس کافکا"

* بزرگترین نبردهای روح ما سر و صدایی ندارند و فقط در گوشه ای از دل اتّفاق می افتند/"دیمون زاهاریادس"

* نگاه شما تنها وقتی دقیق می شود که نگاهی به درون قلب بیاندازید. آنکه نگاهش به بیرون است در خواب است و آنکه نگاهش به درون است بیدار/"کارل گوستاو یونگ"

* عشق یعنی تو را کسی از دور به خیابان بی کسی بکِشد/"علیرضا آذر"

* دانی که به دیدار تو چونم تشنه/ هر لحظه که بینمت فزونم تشنه/ من تشنه ی آن دو چشم مخمور توأم/ عالم همه زین سبب به خونم تشنه/"مولانا"

* چنان دلبسته ام کردی که با چشم خودم دیدم/ خودم می رفتم امّا سایه ام با من نمی آمد/"بنیامین دیلم کتولی"

* کلاه قرمزی: یک ساعت چند دقیقه ست؟ آقای مجری: بستگی داره کنار کی باشی...

* چقدر قباد را در این سریال دوست داشتم....

* از وقتی ازدواج کردم خانواده ی همسرم همیشه چایشان را با خرما می خوردند من هم به این روال عادت کردم. الان شش سال است که ازدواج کردم و همیشه چای را با خرما می خورم. امروز صبح خرما نداشتیم تمام شده بود مجبور شدم با قند بخورم یاد زمانی افتادم که مامان توی خانه یک سفره پهن می کرد و قند می شکست و ما می نشستیم منتظر آن نرمه قندها که سهم ما بود... راستی چرا بزرگ شدیم؟

* ور رهِ در بسته بُوَد/ از رهِ دیوار بیا/"مولانای من"

* محسن جان من

* فعلا همینقدر کافی ست دیرم شده سعی کردم اشتباه تایپ نکنم...