"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"می افتی از سرم به همین روسری قسم/ بر گیسوان منفعلِ یک وری قسم/ پیرم برای زیستن امّا برای مرگ/ شاید جوان، به این دل خاکستری قسم"


فی کُلِّ ثانیةٍ مَعَکِ

قَلبی سَیولَدُ مِن جدیدٍ

وَ أنا سَاولَدُ مِن جدیدٍ

وَ الکَونُ یولَدُ مِن جدیدٍ

***************************

در هر ثانیه با تو

قلبم از نو زاده خواهد شد

و من از نو زاده خواهم شد

و هستی از نو زاده می شود...

"عبدالعزیز جویده ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از مریم کرمانی 

* من فقط داشتم از تو عبور می کردم دنیا/ چگونه دلت آمد کودک معصومی را این قدر پیر کنی؟/"رؤیا شاه حسین زاده"

* چیزی از این بهار در آغوش من کم است/ تو نیستی و یکسره اردی جهنّم است/"فاطمه شمس"

* مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم/ هزار روحم و در یک بدن نمی گنجم/"فاضل نظری"

* شناسنامه ی من یک دروغ تکراری ست/ هنوز تا متولّد شدن مجالم هست/"محمدعلی بهمنی"

* به کشف هولناکی دست یافته ام/ این را به هیچ کس نگو/ من هنوز متولّد نشده ام/"فدریکو گارسیا لورکا"

به جهنّم که پیر می‌‌شوی دیوانه!/ چروکِ زیر چشمانت هم همانقدر زیباست که چینِ روی دامنت هست/ لرزش دستانت آنقدر به دل می چسبد/ که لرزش صدایت در گوشم می چسبید/ دیوانه/ پیر شو بیا/ فدای سرت.../"نیکی فیروزکوهی"

* به سان رود که در نشیب درّه سر به سنگ می زند رونده باش/ امید هیچ معجزی ز مُرده نیست زنده باش/"هوشنگ ابتهاج" 

* هنوز بچه ام و می فروشم از آغاز/ تمام فلسفه ها را برای یک شکلات/ تو زنده ای وسط سال های پیش از این/ تو زنده ای وسط سالگردهای وفات/ تو  زنده ای و جهان مُرده و شنیده نشد/ به دست هیچ سکوتی نشانه های حیات/"سیّد مهدی موسوی"

* تو پیرتر شده ای این که عیب نیست عزیز/ شراب کهنه که گیرایی اش شدیدتر است/"بنیامین دیلم کتولی"

* امسال هم گذشت، کمی پیرتر شدم/ از دیدنِ جهان شما سیرتر شدم/ هرقدر شاخه‌ شاخه رسیدم به آسمان/ در خاک ریشه‌ ریشه زمین‌ گیرتر شدم/ گفتی به عکس‌ های جوانی نگاه کن/ دیدم رفیق…دیدم و دلگیرتر شدم/ رودم که در مسیر سراشیب زندگی/ در پرتگاه عشق سرازیرتر شدم/ فرقی نداشت بود و نبودم برای تو/ امسال هم گذشت و کمی پیرتر شدم/"مجید ترکابادی"

* رونق پیری ست بی دل از جوانی دم زدن/جنس گرمی زینت دکّان خاکستر بُوَد/" بیدل دهلوی"

من همانم که مرده بود/ فقط کمی سالخورده تر شده ام/"حسین صفا"

خوابِ سیاه تو، زدن گرگ در رَمِه/ کابوس های دائمیِ یک مجسّمه/ ترسیدن از قیافه ی خود توی آینه/ انسان منهدم شده در وسعت «همه»/ نوزادهای بی سر و ته با پیام مرگ/ آغازهای غم زده ای فکر خاتمه/ بر سر در ورودی دنیا نوشته است:/ تو حق اعتراض نداری به محکمه/ یک لحظه حسّ مضطربی در تو می دود/ و پرت می شوی به جهان، بی مقدّمه/ هی جیغ می کشی که بگویی که من هنوز.../ گم می شود صدای تو در بین همهمه/ پایان شعر، جشن تولّد، صدای دست/ بر کادوی تولّد تو: عکس جمجمه!!/"سید مهدی موسوی"

دیگر چه جای خواهش و نذر و اجابتی؟/ وقتی امید نیست به هیچ استجابتی/ جشن تولّدی که مبارک نمی ‌شود/ دیدار چشم ‌هات که در هیچ ساعتی/ حال مرا نپرس در این روزها اگر/ جویای حال خسته ‌ام از روی عادتی/ از ترس این ‌که باز تو را آرزو کنم/ خط می ‌کشم به دل‌خوشی هر زیارتی/ تو شاهزاده ‌ی غزلی! پرتوقّعی ‌ست/ این‌ که تو را مخاطب این شعر پاپتی/ حالا بیا و بگذر از این شاعری که بود/ تسلیم چشم ‌های تو بی ‌استقامتی/ مثل تمام جمعیّت این پیاده ‌رو/ با او غریبگی کن و بگذر به راحتی/ بگذر از او که بعد تو... اما به دل نگیر/ گاهی اگر گلایه ‌ای، حرفی، شکایتی/ باور کن از نهایت اندوه خسته بود/ می ‌رفت بلکه در سفر بی ‌نهایتی/ این سال‌ ها بدون تو شاعر نمی ‌شدم/ هر چند وَهمِ شاعری ‌ام هم حکایتی/ دستی به لطف بر سر این شعرها بکش/ من شاعر نگاه توام ناسلامتی/"رؤیا باقری"

* انصاف نیست یکبار دنیا آمدن و این همه مُردن/"فروغ فرخزاد"

* هستم که می‌ نویسم بودن به جز زبان نیست/ هرکس نمی‌ نویسد انگار در جهان نیست/ من آمدم به دنیا، دنیا به من نیامد/ من در میان اویم، اویی در این میان نیست/ آتش زدم به بودن تا گُر بگیرم از تن/ حرفی‌ ست مانده در من، می‌سوزد و دهان نیست/ لکنت گرفته شاید، پس من چگونه باید/ بنویسمش به کاغذ، شعری که در زبان نیست../"مریم جعفری آذرمانی"

* فصل بهار آمد و رنگ بهار نیست/ اردی جهنّم است زمانی که یار نیست/ "علیرضا بدیع"

* اردیبهشت بی تو برایم جهنّم است/ اردی جهنّمی که همیشه پر از غم است/ اینجا به اوج عشق و علاقه نمی رسی/ اینجا حضور خاطره ها گیج و مبهم است/ می ترسم از خودم به خودم طعنه می زنم/ این طعنه ها برای رسیدن به تو کم است/هر لحظه مثل صاعقه در من نشسته ای/ سیلی دست حادثه هامان چه محکم است/ کاری به جز شکستن وزن غزل نبود/ وقتی که زخم قافیه ات عین مرهم است/ اردیبهشت گفتی و گفتم نمی روم/ آخر بهشت بی تو برایم جهنّم است/"سیّد احمد حسینی"

* سرد مثل روزهای زمستان شده ای/ اردیبهشت هایت کو؟/ "سارا شاهدی"

* راه می روی و شهر اردیبهشت می شود/ کمی رحم کن لامصّب/ اینگونه که راه می روی به ناز/ شهر بیچاره می شود/ "رضا کاظمی"

* مراقب شمعدانی هایت باش/ اردیبهشت/ ماه عاشقی های بی ملاحظه ست/"مجتبی تقوی زاد "

* چمن حکایت اردیبهشت می گوید/ "حافظ"

* می فهمی داری پیر می شوی/ وقتی قیمت شمع های روی کیک از خود کیک بیشتر است/ "باب هاپ"

* پدرم خواست که فرزند مطیعی بشوم/ شعر پیدا شد و من آنچه نباید شده ام/"محمدعلی بهمنی"

* تولّد/ تنها روزی ست که مادر در برابر گریه های شما لبخند می زند/ "دکتر عبدل"

* دلرُبا ماه من/ اردی بهشت من / اردی بعشق من/" زهرا اسلامی"

* و در پایان این را از نزار قبانی بخوانید

مازِلتَ تَسألُنی عَن عیدِ میلادی

سَجِّل لَدَیکَ إذَن... ما أنتَ تَجهَلُهُ

تاریخُ حُبِّکَ لی... تاریخُ میلادی

*****************************

همیشه از من درباره ی روز تولّدم می پرسی

پس یادداشت کن آنچه را که نمی دانی

روزی که عاشقت شدم روز تولّد من است

" نزار قبّانی ترجمه ی خودم"

/////////////////////////////////

* سال ها پرسیدم از خود کیستم؟/ آتشم شوقم شرارم چیستم؟/ دیدمش امروز و دانستم کنون/ او به جز من، من به جز او نیستم/"مولانای من"

* پست برای پس فرداست شما امشب بخوانید...

* 36 سالگی...