"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"تجاوز پدر به دختر 17 ماهه و قتل او"


خبر هولناک تر از آن است که کلماتی برایش پیدا کنیم. گرفتاری اینجاست آدم هایی که شایستگی مراقبت از مرغ و اردک را ندارند با هم ازدواج می کنند و بچّه دار می شوند. آدم هایی که نه اهل اندیشیدن اند، نه در کلاسی شرکت کرده اند نه حتّی یک کتابچه ی آموزش تربیت فرزند خوانده اند، نه مثل رانندگی آزمون آیین نامه اش را گذرانده اند، نه چیزکی از روانشناسی کودک می دانند، نه اهل دانستن و شنیدن اند نه پای حرف های کارشناسی می نشینند، نه اهل درک کردن اند، فرزند را مثل هسته ی هندوانه تُف می کنند وسط دنیا و همین ... استیو تولتز می گوید: خنده‌دار است که برای دکتر و وکیل شدن باید آموزش ببینید ولی برای پدر و مادر شدن، نه. هر هالویی می‌تواند پدر و مادر بشود، حتّی لازم نیست در سمیناری یک روزه شرکت کند!

* نتیجه: کودک حالا بزرگ شده متأثّر از گذشته ی ناآرام و ناشاد با انواع مرض های روانی، جوانی را آغاز می کند...یکی از پیامدهایش این است که وارد دایرکت من و شما می شود پدر و مادرش به او یاد نداده اند که آنقدر دختر و پسر مجرّد هست که دیگر لازم نیست مثل قحطی زده ها به دنبال زنان و مردان متأهّل باشد به او یاد نداده اند حسِّ برنده بودن، قدرت و جذّابیّتش را جای دیگر شکوفا کند نه وسط زندگی مردم... این یکی از پیامدهایش هست. همین آدم فردا قرار است عاشق شود. پدر شود، مادر شود و خود کودکانی به دنیا بیاورد و  تربیت کند و این چرخه تا به ابد ادامه خواهد داشت..

* همسر من هفته ی قبل سه عدد کتاب برای من خرید. عکس یکی را بالا برایتان گذاشتم. نصفش را خواندم. خیلی حجیم نیست و زیاد وقتتان را نمی گیرد. به شما هم توصیه می کنم بخوانید مخصوصا آنهایی که قصد بچّه دار شدن دارند... دوتای دیگر یکیش با موضوع همه چیز در مورد طبع و مزاج، بایدها و نبایدهای تغذیه ای بر اساس طبّ سنّتی و دیگری در مورد طبّ بانوان و شناخت بیماری های بانوان و روش های درمانی طبّ سنّتی است...

* اینها را که می خوانم بیشتر به نتیجه می رسم که چه کار خوبی کردم بچّه دار نشدم... بالای منبر نروید برای من. همین که گفتم. حرف نباشد...  :-)