فِی المَرأةِ إمرأةٌ اُخری لایَعرِفُها أحدٌ
تَستَیقِظُ حینَ تَنکَسِرُ
حینَ تُؤمِنُ بِألّا أحَدَ فی هذهِ الدُّنیا سَیَکونُ مَعَها
فَجأَةً تُصبِحُ أقوی
********************************
در درون زن زنی دیگر وجود دارد که هیچ کس او را نمی شناسد
هنگام شکسته شدن بیدار می شود
و وقتی مطمئن شد که هیچ کس در این دنیا با او نخواهد بود
ناگهان قوی تر می شود...
"نجیب محفوظ ترجمه ی خودم"
* عنوان پست از حسین صفا
* و دست زنی در دستانم کافی ست تا آزادی ام را در آغوش بگیرم/"محمود درویش"
* دنیا هم که از آن تو باشد/ تا زمانی که درون قلب یک زن جایی نداشته باشی/ تا درون آوازهای عاشقانه ی زنی زندگی نکنی/ و سهمی از دلشوره های زنی نداشته باشی/ فقیرترین مردی/"ویلیام شکسپیر"
* هرچه در این مشرق زمین کوشیدم روبه روی آینه و بر روی دو صندلی " زن" و "آزادی" را کنار یکدیگر ولی به مهربانی بنشانم بیهوده بود و همیشه واژه ی "مردم" به زور می آمد و تسبیح به دست خود به جای زن می نشست/"شیرکو بیکس"
* در رابطه با زن قبل ترها خیلی نوشتم فعلا همینقدر کافی ست...
* دیدم که در ره عشق تنها نمی توان رفت/ همراه خویش بردم سوز و گداز خود را.../ "رفیع مشهدی"
* بکن معامله ای و این دل شکسته بخر/ که با شکستگی ارزد به صد هزار درست/"حافظ"
* ما به غیر از یارِ اوّل کس نمی گیریم یار/ اختیار اوّلین نیک است کردیم اختیار/ تن یکی داریم و در یک تن نمی باشد دو سر/ دل یکی داریم و در یک دل نمی گنجد دو یار/"شاه نعمت اللّه ولی" به به کیف کردم :-)
* اگر از عشق می پرسی بگویم عشق غمگین است/ ولی در خود غمی دارد که آن غمواره شیرین است/من از علّامه های عشق خط دارم که مجنونم/ برای عاشقان، دارالفنون، دارالمجانین است/سفر کردم از مغرب به مشرق تازه فهمیدم/ که چین دامنش بسیار پهناورتر از چین است/ وصال و ترس دل کندن، فراق و داغ و جان کندن/ نمی دانم که تقدیر دلم آن است یا این است/ چه ساده مادرم عمری خدا عمرت دهد می گفت/ دعا می کرد در ظاهر نمی دانست نفرین است/ "سیّد تقی سیّدی"
* کلیپ را نتوانستم از پیج اصلی دانلود کنم از رویش فیلم گرفتم. صدا و سیما اگر فیلمبردار احتیاج داشت حتما مرا در جریان بگذارید من بروم اینهمه استعداد دارم تلف می شوم :-)
* هرکه از دیدار برخوردار شد/ این جهان در چشم او مُردار شد/"مولانا"
* به مناسبت روز جهانی زن اگرچه با تأخیر...