"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"دست و پایی می توان زد بند اگر بر دست و پاست/ وای بر جان گرفتاری که بندش بر دل است"

وَ الحُبُّ مِثلُ المَوتِ

یَجمَعُنا

یفرقُنا

وَ لیسَ لَنا اختیارٌ

********************

و عشق به مرگ می ماند

ما را در کنار هم جمع می کند

ما را از هم جدا می کند

و ما اختیاری نداریم

"فاروق جویده ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از شیخ علی نقی کمره ای

بیا لباس هم باشیم/ و دکمه دکمه روی تن هم بوسه بدوزیم/ دلم می خواهد دست من در آستین تو باشد/ دست تو در آستین من/ طوری که عطر تنمان گیج شود/ و آغوش نفهمد چه کسی آن یکی را بیشتر از آن یکی دوست دارد/ راستش را بخواهی من از این جنس سردرگمی ها که نمی دانی تار عاشق تر است یا پود خوشم می آید/"رسول ادهمی"

هیچ کس تا به حال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده. عشق دوّم، عشق سوّم، اینها بی معنی ست. فقط رفت و آمد است و اُفت و خیز است. معاشرت می کنند و اسمش را می گذارند عشق/"رومن گاری"

* وقتی می ترسیم عاشق کسی شویم در واقع قبلا دل را به او باخته ایم و دیگر کار تمام شده است/"احلام مستغانمی"

* زن عشقی را که به خاطر آن گریسته از یاد نمی برد/"احلام مستغانمی"

* همه ی ما زندانی خاطراتمان هستیم و دنبال کلید فراموشی می گردیم/"فَهَد العودة"

* خاطره اقیانوسی ست که هر بار لباس هایمان خشک می شود دوباره ما را خیس می کند/"عبده خال"

* این را خیلی دوست داشتم وقتی داشتم ترجمه می کردم :

قُلتُ لها

فَلنَلعَب

إن وَجَدتِنی قَبِّلینی

وَ إن لَم تَجِدینی فَأنا خَلفَ البابِ

******************************

به او گفتم

 بیا بازی کنیم

اگر مرا پیدا کردی  مرا ببوس

و اگر پیدایم نکردی من پشتِ در هستم  :-)

"علی البدیری ترجمه ی خودم"

///////////////////////////////////

* شعر و دکلمه ی زیبای داخل کلیپ از شمس لنگرودی است.

* کلیپ پست قبل با مشکل روبه رو شد تا حالا این مشکل پیش نیامد ولی ظاهراً از این به بعد شاهد همچین مواردی خواهیم بود. چون دیروز سایتشان را به روز رسانی کردند و تغییراتی اعمال شد که ظاهرا اوضاع بهتر نشده بدتر شد. مجبور شدم از اوّل کلیپ را آپلود کنم با تاریخ امروز و بازدید صفر دوباره در پست قبل بگذارم. من هیچ کلیپی را حذف نمی کنم اگر با خطایی مواجه شدید مبنی بر اینکه کلیپ حذف شده یا در دسترس نیست صبور باشید شاید مشکل از خود سایت باشد و بعد از یکی دو روز رفع شود اگر رفع نشد دوباره از اوّل آپلود می کنم و کلیپ جدید جایگزین می شود ولی بازدید از صفر شروع می شود. یعنی گند زدند به حال من. چرا هرچه اتّفاق بد هست روز جمعه باید برای من بیفتد؟ فکر کنم آهِ هاجر بود. هاجر جان من غلط کردم آن شعر شامل مضامین بلیغ و شیوا و همچنین نکات بسیار نغز در سیطره ی ادب پارسی بود مخصوصا ترکیب زیبا و بلیغ و رسای دُمبِ خروسی :-)