"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"راستی دنیا چه شکلی می شد اگر به جای اینکه در سینه ام گلوله ای بنشانی در قلبم گلی می کاشتی؟"

یا حُبُّ!

لا هدفٌ لنا

إلّا الهزیمةَ فی حُروبِک

************************

ای عشق 

ما هدفی نداریم

 جز شکست در جنگ های تو

"محمود درویش ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از عدنان الصائغ

* این را هم بخوانید:

لَو مَرَّ سیفٌ بینَنا

لم نَکُن نَعلَم هَل أجری دَمی أم دَمک

*********************************

اگر شمشیری بین ما فرود می آمد

 معلوممان نمی شد خون من است که  جاری شده است یا خون تو...!

 "بشارة الخوری ترجمه ی خودم"

* چون دلارام می زند شمشیر/ سر ببازیم و رُخ نگردانیم/"سعدی"

* باید عاشق شد/ سپس آنرا به زبان آورد/ زان پس باید از عشق نوشت/ و آن را بر روی لب ها، چشم ها و هر جای دیگر بوسه زد/"ویکتور هوگو"

* او رفته است/ و من به این باور رسیده ام که قوانین این کشور/ به هیچ دردی نمی خورند/ وقتی مهمان می تواند وقت رفتن/ خانه را نیز با خود ببرد/"سعاد الصباح"

* هست بی رنگی اصول رنگ ها/ صلح ها باشد اصول جنگ ها/"مولانا"

* همایون شجریان را دیدید چقدر باوقار چقدر صبور و چقدر خویشتن دار بود در مراسم خاکسپاری پدرش؟!!.  یک عکسی از او در اینستاگرام دیدم که خیلی دلم برایش سوخت زمانی که بر سر مزار پدرش لحظه ی خاکسپاری داشت گریه می کرد در حالیکه لنز تمام دوربین ها روی او زوم شده بود.

* مراسم خاکسپاری هنرمند آخرین اثر هنری او خواهد بود/"مارینا آبراموویچ"

* همین....