"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"هم سری، هم در سری، هم دردسرهای سری/ پادشاهی می کنی ای عشق تاجت برقرار"

مِن أکاذیبِ الکلامِ

مِن أکاذیبِ الرَّوائحِ

مِن أکاذیبِ الاصواتِ

مِن أکاذیبِ العالَمِ

الکِذبَةُ الوحیدةُ الّتی تَستَحِقُِّ التَّصدیقَ 

هِیَ الحُبُّ...

**********************

از دروغ های سخنان

از دروغ های عطرها

از دروغ های صداها

از دروغ های جهان

تنها دروغی که شایسته ی باور کردن است

عشق است...

"ریاض الصالح الحسین ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از محمد حسین بیگدلی

* گهی بر سر، گهی در دل، گهی در دیده جا دارد/ غبار راه جولان تو با من کارها دارد/"بیدل دهلوی"

* تو را می خواستم/ همسری ندارم/ نخواستم که داشته باشم/ تو را می خواستم که هر روز از این خیابان به اداره می رفتی/ و از همین خیابان به خانه ات باز می گشتی/ یک روز این خیابان را مثل قالیچه ای جمع می کنم/ به خانه می آورم و در اتاقم می اندازم/ تو هر روز از این قالیچه به اداره خواهی رفت/ و از همین قالیچه به خانه ات بازخواهی گشت/ همسری ندارم/ نمی خواهم داشته باشم/ تو را می خواهم/ که هر روز از این خیابان به اداره می روی/ و از همین خیابان به خانه ات باز می گردی/"حسین صفا"

* با دویست و چند تکّه استخوانم دوستت دارم/ و چند سال باید بگذرد؟ تا استخوان ها ی آدم بپوسند و همه چیز را فراموش کنند/ با من بگو/ بگو قلب ها فراموشکارترند یا استخوان ها؟/ با من بگو/ بگو مثل خواب که گاهی از دست هایم شروع می شود گاهی از پاهایم/ فراموشی از قلبم آغاز می شود یا استخوان هایم؟/"لیلا کردبچه"

* صبح تو را در فروشگاه دیدم/ هلو و زردآلو سوا می کردی/ گفتی برای یک مهمان است/ تمام روز در انتظار زنگ تلفن بودم/"گئورک امین"

* نه زمزمه ام کن و نه آوازم کن/ نه داد بزن مرا نه ابرازم کن/ عشقم، ممنوعم، تریاکم، جرمم/ در سینه ی خود قشنگ جاسازم کن/"جلیل صفربیگی"

* تا در دل من قرار کردی/ دل را ز تو بی قرار دیدم/ از ملک جهان و عیش عالم/ من عشق تو اختیار دیدم/"مولانا"

* توصیف اقای محمود دولت آبادی از عشق : عشق، یک حال خوب است برای تابِ زخم های وامانده...

* جوکر در یک قسمت از دیالوگ فیلم می گفت: می دونی چرا از چاقو استفاده می کنم؟ تفنگ ها خیلی سریعن. با تفنگ نمی تونی تمام اون حس طرفت رو درک کنی! آخه آدم ها تو لحظه های آخر نشون میدن که واقعا کی هستن...

* باز آمدم و برابرت بنشستم/ احرام طواف گرد رویت بستم/ هر پیمانی که بی تو با خود بستم/ چون روی تو دیدم همه را بشکستم/"مولانا"

* این روزها خیلی خسته ام زیاد دل و دماغ به روز کردن اینجا را ندارم متأسفم بابت اینهمه تأخیر...

* فعلا فقط همین...