"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"تا در دلِ من عشقِ تو اندوخته شد/ جز عشقِ تو هرچه داشتم سوخته شد"


کَیفَ أنساکَ؟

وَ قَد قاسَمتُکَ الحُبَّ مَرَّةً

وَ المَوتَ مَرّاتٍ...

***********************

چگونه فراموشت کنم؟

که من این عشق را یک بار با تو قسمت کرده ام 

و مرگ را بارها...

"غادة السمان ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از مولانا

* چشم و دل دانی چه خواهند این حوالی؟/ بودنت را.. دیدنت را... قانعم حتی کمی/"سید علی صالحی"

* گیسوی تو قصّه ای پُر از تعلیق است/ جمعی ست که حاصلش فقط تفریق است/ موهات چلیپایی و ابرو کوفی/ خط لب تو چقدر نستعلیق است/ "جلیل صفربیگی"

* کم کن هیجان دلبری هایت را/ دیوانگی و سبک سری هایت را/ دنبال تو می دوند ماه و خورشید/ تحویل بگیر مشتری هایت را/"جلیل صفربیگی"

* گر کند میل به خوبان، دلِ من عیب نکن/ کاین گناهی ست که در شهر شما نیز کنند/"سعدی"

* بیا/ با هم رفت و آمد نکنیم/ مثلا وقتی می آیی/ نرو/"سید مهدی مشتاقیان"

* عشق به راه رفتن می ماند روی طناب سیرک/ توضیح دیگری ندارد/ مگر اینکه بندبازی بدانی خودت/"رضا کاظمی"

* با هیچ‌کس به کشتنِ من مشورت نکن/ ترسم خدا نکرده پشیمان کند ترا!/ "فروغی بسطامی"

* دیشب خواب دیدم که باردارم . تمام امروز مضطرب و آشفته بودم. همش به این فکر می کردم که چرا توی فیلم ها خانم ها وقتی می فهمند باردارند خوشحال می شوند؟ من حتی از خوابش هم آشفته شدم. به نظرم بچه دار شدن توی این شرایط خودش نوعی کودک آزاری ست. مادر شدن مسؤولیت بزرگی ست. 

* الان که داشتم اینجا را به روز می کردم به این فکر کردم که آیا یک روز جسارت این را خواهم داشت که این وبلاگ را حذف کنم؟

* روز خوبی نداشتم فعلا فقط همین...