"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"چون درد تو داریم دوا پیش تو باشد/ هر جا که تو باشی دل ما پیش تو باشد"

وَصیَّةُ الطَّبیبِ لی:

أن لا أقولَ الشِّعرَ عاماً کاملاً

و لا أری عَینَیکِ عاماً کاملاً

و لا أری تَحَوُّلاتِ البَحرِ فی العَینِ البَنَفسَجیَّةِ

اللهَ... کَم تَضحَکُنی الوصیَّةُ!...

**********************************

پزشک برایم تجویز کرده که:

یک سال تمام شعری نگویم

یک سال تمام چشم های تو را نبینم

جزر و مد دریا در چشمان بنفشه سانِ تو را نبینم

خدای من... چه نسخه ی خنده داری!

"نزار قبانی ترجمه ی خودم"



* پیرو شعر بالا  این را هم بخوانید:

قالَ الطَّبیبُ: أنتَ تَهمِلُ الدَّواءَ 

قلتُ بَل هِی

تَحرِمُنی مِن قُبلَةِ المَساءِ

*********

پزشک گفت: به دارویت اهمیت نمی دهی

گفتم: اوست

که مرا از بوسه ی شبانه محروم می سازد

 "بنده یوسف ترجمه ی خودم"



* عنوان پست از لسانی شیرازی

* من از طبیب و پرستار هر دو آزادم / دوای درد من این درد بی‌دوای من است/"وصال شیرازی"

* آخر این درد دل من به دوائی برسد/ آخر این ناله ی شبگیر به جایی برسد/"سلمان ساوجی"

* من گرفتار و تو در بند رضای دگران/ من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران/"هلالی جغتائی"

* در این دیار که نام و نشان ز درمان نیست/ هزار درد به دنبال یک دل افتاده است/"حاجب شیرازی"

* ز روزگار مرا خود همیشه دردی بود/ غم تو آمد و آن را هزار چندان کرد/"هلالی جغتائی" 

* با غم ایّوب نیست رنج ِ مرا نسبتی/ صبرم از او کمتر است دردم از او بیشتر/"هلالی جغتائی"

* بر جان رسید درد من از مشکلم مپرس/ رنگ مرا ببین و دگر از دلم مپرس/"مهرداد اوستا"

* در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست / ای دل به درد خو کن و نام دوا مپرس/"حافظ"

* دوای درد درون را هم از درون بطلب/ اگر چه درد تو افزون ز درد ایوب است/"شمس مغربی"

* من عافیت طلب نیم ای بی وفا طبیب !/ کاری بکن که درد دل من فزون شود/"میرو الهی قمی"

* از کس دوا نخواست دل ِغم نورد ما/ این است درد ما که رسد کس به درد ما/"مسیح کاشانی" 

* چند ای دل فکر درد بی‌دوای ما کنی/ از برای خود چه کردی کز برای ما کنی؟/"نرگس ابهری

*  طبیب عشق مسیحادم است و مُشفق لیک/ چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟/ "حافظ"

* دکترم تا نبض من را اینچنین آشفته دید/ دیدن رخسار یارم صبح و شب تجویز کرد/"محسن صحت"

* دردم نهفته بِه ز طبیبان مدعی/ باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند/ "حافظ"

* دوای درد مرا هیچ کس نمی داند/ فقط بگو به طبیبان دعا کنند مرا/ "مهرانه جندقی"

* وقتی که نباشی به کما رفته ام انگار/ جان دارم و بی جان و مرا نبض حرام است/ " زری ناظمی"

* عاشقی دردی ست بی درمان که بیمارش خوش است/ تلخی و شیرینی و اندوه بسیارش خوش است/ "علی کیهانی"

درد می داند چگونه وارد قلبم شود/ می زند در، بعد با لحن تو می گوید: منم/"احسان پرسا"

* از همان جا که رسد درد/ همان جاست دوا/"مولانا"

* به درمانم نمی کوشی / نمی دانی مگر دردم؟/ "حافظ"

* ما را به غمِ عشق/ همان عشق، علاج است/ " بیدل دهلوی"

* داروی دردم گر تویی/ در اوج بیماری خوشم.../ "مولانا"

* سرماخوردگی خر است :-)