"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"به هر فصلی غمی، هر صفحه ای انبوه اندوهی/ وطن جان خسته ام پایان خوبِ داستانت کو؟/"

حُقوقُنا تَحَوَّلَت إلی أحلامٍ

******************

حقوقمان تبدیل شده است  به رؤیایمان

"دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم"


* عنوان پست از حسین جنتی

* خوابی ست که بین لرز و تب می آید/ جانی ست که از صبر به لب می آید/ بیهوده خروس لعنتی می خواند/ شب می رود و دوباره شب می آید/ "سید مهدی موسوی"

* گاهی دلم می خواهد/ زندگی ام را به دست کسی بدهم/ بگویم: این را می گیری؟/ و فرار کنم./"نجات ایشلر"

* یورتمه می رود زندگی/ حالمان حسابی بهم خورده است/ ما را به جایی می برد این اسب/ که ما نمی خواهیم.../ در این فیلم، بازی نمی کنیم/ فقط می بازیم/ این اسب، کمی آنسوتر/ در جایی ناشناخته/ ما را به زمین خواهد زد.../ "رسول یونان"

*  گلستان ساز زندان را بر این ارواح زندانی/"مولانا"

* دلتنگ اینجا بودم...

* به خدا ندارد...