"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"مژه بر هم نزدم آینه سان در همه عمر/ بس که در دیده ی من ذوق تماشای تو بود"

تقولُ: مَتی نَلتَقی؟

أقولُ: بعدَ عامِ و حَربٍ..

تَقولُ: متی تَنتَهی الحربُ؟

أقولُ: حینَ نَلتقی...

***********************************

می گوید: کی همدیگر را می بینیم؟

می گویم: یک سال و یک جنگ دیگر...

می گوید: کی جنگ تمام می شود؟

می گویم: وقتی همدیگر را می بینیم...

"محمود درویش ترجمه ی خودم"



*  عنوان پست از حزین لاهیجی

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من/ دل من داند و من دانم و دل داند و من/ "مولانا"

هر "سربازی" در جیب هایش/ در موهایش و لای دکمه های یونیفورمش/ "زنی" را به میدان "جنگ" می برد/ آمار کشته های جنگ / همیشه غلط بوده است/  هر گلوله دو نفر را از پا در می آورد / "سرباز" / و "دختری" که در سینه اش می‌ تپد/"مریم نظریان"

 عشق همین است/ تنت می رود/ و دلت جایی میان دست های کسی تا ابد جا می ماند/"فاطمه جوادی"

 عکس ها/ بیانگر روزهایی هستند که دیگر تکرار نمی شوند/" بهاره باقری"

* خاطرات/ همان سرباز مفقودالاثری ست/ که تا مردنش را باور می کنی/ زنگ درب را می فشارد/ "حمیده هاشمی"

*  این دو دیوارنوشته را هم بخوانید با ترجمه ی خودم

1-

أن تعشقی عُلبَةً کبیرةً مِنَ النوتیلا

أفضل مِن أن تَعشقی رَجُلاً لایَهتَمُّ بِکِ

فََزیادةُ الوزنِ أفضَلُ مِن زیادةِ الهَمِّ

***********************************

اینکه یک جعبه ی بزرگ نوتلا را دوست داشته باشی

بهتر از این است که عاشق مردی باشی که اهمیتی به تو نمی دهد

چرا که وزن اضافه بهتر از غم اضافه است

"دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم"

2-

سَأُحاولُ أن أُحِبَّ أحزانی

لعلَّها ترحلُ

کما رَحلَ کلَّ شئٍ أحبَبتُهُ...

**********************************

سعی می کنم غصه هایم را دوست داشته باشم

 به  امید اینکه ترکم کنند

شبیه همه ی چیزهایی که دوستشان داشتم و ترکم کردند...

"دیوارنوشته ی عربی ترجمه ی خودم"

////////////////////////////////////////////////////

* باید یک مکانی باشد/ هر مکانی/ حتی یک مکان خیالی/ تا بتوانیم به آنجا برویم/ و از نو زاده شده برگردیم/"کارلوس فوئنتس"

* آخر معشوق را دل آرام می گویند/ یعنی که دل به وی آرام گیرد/ پس به غیر او چگونه آرام و قرار گیرد؟/ "مولانا"

* با افرادی معاشرت کنید که عادت هایی دارند که دوست دارید خودتان داشته باشید! انسان ها با هم رشد می کنند/"جیمز کلیر"

* در حقیقت وقتی دو نفر برای همدیگر ساخته شده باشند و مثل هم باشند و بتوانند خوب و خوش با هم زندگی کنند، می توانند دوستان خوبی برای همدیگر باشند اما کمتر احتمال دارد که با هم ازدواج کنند. معمولا دو نفر که از یک خمیره نباشند، زودتر جذب هم می شوند و به هم دل می بازند و ظاهراً طبیعت نمی خواهد و نمی گذارد دو نفر که همدیگر را درک می کنند و می توانند سال های سال با عقل و احتیاط در کنار هم زندگی کنند، به هم برسند/"رومن رولان"

* ما از مدت ها پیش فهمیده ایم که دیگر ممکن نیست این جهان را واژگون کرد. نه حتی شکل آن را تغییر داد! یا بدبختی پیش رونده ی آن را متوقف ساخت. یک راه مقاومت بیشتر نمانده است. جدی نگرفتن جهان./ "میلان کوندرا"

* زندگی کتابی است پر ماجرا/ هیچ گاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز/ "شکسپیر"

* من تصور می کنم بهترین تعریفی که می توان از انسان کرد این است: انسان عبارت است از موجودی که به همه چیز عادت می کند/ "داستایفسکی"

* مهربان باش، چون هر کس را که می بینی درگیر نبردی دشوار است/"افلاطون"

* همیشه درباره ی آدم هایی که عاشقشان هستیم/ دو بار خودمان را فریب می دهیم/ ابتدا برای مزیت هایشان/ و سپس برای نقایصشان/"آلبر کامو" 

* یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه، باران گرفت و گلی شد و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد. بعدها هرچه شستمش پاک نشد، حتی یک بار به خشک شویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت. آقایی که توی خشک شویی کار می کرد گفت: این لباس چرک مرده شده. گفت: بعضی لکه ها دیر که شود می میرند، باید تا زنده اند پاک شوند. چرک مُرده شد و حسرتِ دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت. بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید، حواست که نباشد لکه می شود، وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری می شود چرک. به قول صاحب خشکشویی لکه را تا تازه است تا زنده، باید شست و پاک کرد./" احمد شاملو"

* همه ی چیزهای از دست رفته یک روز برمی گردند/ اما درست وقتی که یاد می گیریم/ چطور بدون آنها زندگی کنیم/ "ژوزه ساراماگو"

* من پیر فنا بُدَم جوانم کردی/ من مُرده بُدَم ز زندگانم کردی/ می ترسیدم که گم شوم در ره تو/ اکنون نشوم گم که نشانم کردی/ "مولانا"

* همین...