"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"زنانگی های یک زن"

"پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و توست"

"در سینه ام سرمایی از زمستانی ناشناخته رخنه کرده است/ من، فردای روزِ رفتنت هستم"


تسألین: ماذا فعلتُ فی غیابک؟

 غیابُکِ لم یحدثْ.

وَ  رِحلتُکِ لم تتم. 

ظللتِ أنت وحقائبُک قاعدةً على رَصیفِ فکری

 ظلَّ جوازُ سفرِک ِمعی

 وَ تذکرةُ الطائرة فی جیبی... 

 ==============================

 می‌پرسی در غیابت چه کرده‌ام؟ 

غیبتت هرگز رخ نداد!

 و سفرت هرگز تمام نشد 

 تو در من بوده ای با چمدانت در پیاده‌روهای ذهنم راه رفته‌‏ای!

 ویزای تو پیش من است

 و بلیط سفرت در جیبم!


"نزار قبانی ترجمه ی خودم"


 * عنوان پست از ایلهان برک

شعر زیر را در اینستاگرام دیدم دوستش داشتم و ترجمه اش کردم اما هرچه تحقیق کردم نفهمیدم شاعرش کیست...

إنی اُخیّرک فلا تحتاری / إمّا أن تکونی انتِ لی /  و إمّا أن أکون أنا لکِ / إما أن تکونی اُمّاً لِطفلتی / و إمّا أن أکون أباً لِطفلکِ../ من به تو حق انتخاب می دهم اما تو سر در گم نشو/ یا تو مال من باشی / و یا من مال تو باشم / یا تو مادری باشی برای فرزندم / و یا من پدری باشم برای فرزندت...

الفُ شعور لک بقلبی اولُها اشتقتُ لک/ هزار احساس در قلبم هست اول اینکه دلم برایت تنگ شده/ دیوارنوشته ترجمه ی خودم"

وَ انتَ علاجُک حِضنُها/دوای تو آغوش اوست/ "دیوارنوشته ترجمه ی خودم"

* ما گناه را نمی بینیم، مگر آنکه زنی مرتکب آن شود/"غادة السمان"

* در انتظار تو تا کی سحر شماره کنم؟/ورق ورق شب تقویم کهنه پاره کنم/ نشانه های تو بر چوب خط هفته زنم/ که جمعه بگذرد و شنبه را شماره کنم/ برای خواستن خیر مطلقی که تویی/ به هر کتاب ز هر باب استخاره کنم/"حسین منزوی"

* از بس که ناگوار است دور از تو زندگانی/ آبی که بی تو خوردیم بیمار کرد ما را/" محمد قهرمان"

* خواب هایم بوی تن تو را می دهند/ نکند آن دورترها نیمه شب در آغوشم می گیری؟/"لورکا"

* ما همه ی ما حداقل یک زن را در طول زندگی مان کُشته ایم/ بعد یکی پیدا شده/ آمده و جسد را با خودش برده../ یونس تراکمه/ مکث آخر"

* آنجا که هیچ نیست ، به یاد بیاور که دوستت دارم.../ "دنی دیدرو"

* به کسی نیاز دارم که پنهانم کند از دست احمقی که درونم است/" شل سیلور استالین"

* فرقی نمی کند چه برایم نوشته دوست/ دشنام داده است ولی دستخط اوست/ "فاضل نظری"

* گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟/ راستش زورِ منِ خسته به طوفان نرسید/ "کیانوش سفری"

* در نبودت به کسی باج ندادم هرگز/ کاروان نیست که دل، هر که به جایت آید/ "مهدی کمانگر"

* از سر تعمیر دل بگذر که معماران عشق/ روز اول رنگ این ویرانه ویران ریختند/ " بیدل دهلوی"

* قامت به قبله بستم گفتی اذان نگفتند/ گفتم که قامت تو قد قامت الصلاة است/ "پریسا نظری"

* عاشق چو قند باید بی چون و چند باید/ "مولانا"

* کم مباد از خانه ی دل پای او/ مولانا"

* فرهادم اما چند سالی دیر فهمیدم / افتاده دست دشمنانم قصر شیرینم/وقتی نباشی زندگی تلخ است خیلی تلخ/ حتی اگر لب وا کند دنیا به تحسینم/ "امید صباغ نو"

* و آن جا که جز تو نیست تو آنجا چگونه ای؟!/ "مولانا"